شنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۱:۵۷
سرمایه از از جنس اعتماد و اعتبار برای بانک مرکزی

در مواجهه با شوک‌های عرضه یا تقاضا، بانک مرکزی با وجود اعتبار بالا می‌تواند به سیاستی سازگار با هدف پایبند باشد، بدون اینکه قیمت‌ها و دستمزدها به سرعت از هدف فاصله بگیرند.

شوک‌های بیرونی و در راس آن جنگ، همواره تهدیدی جدی برای ثبات اقتصاد و بازارهای هر کشور بوده و است. جنگ تحمیلی ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه کشورمان هم از این قاعده مثتثنی نبود. شوک ناشی از جنگ ۱۲ روزه، بازارهای مختلف را درنوردید که از جمله آنها، بازار ارز بود. شوک‌های بیرونی از جمله جنگ در ابتدا باعث تحریک انتظارات شده و در مرحله بعد، رفتارهای تهاجمی برآمده از این انتظارات منفی، باعث برهم خوردن تعادل عرضه و تقاضا در بازارهای مختلف از جمله بازار ارز می‌شود. بر همین اساس، مقابله با التهابات ناشی از شوک‌های بیرونی، به دو بخش مجزا تقسیم می‌شود: بخش اول ارسال سیگنال آرامش به بازار و فعالان اقتصادی برای کنترل انتظارات و غیرفعال نگه داشتن نیروهای برهم زننده بازار و بخش دوم اجرای اقداماتی برای خنثی کردن نیروهای فعال شده و بازگرداندن تعادل به بازار.

مرور اخبار جنگ ۱۲ روزه نشان می‌دهد که سیاست‌گذار پولی اقداماتی در هر دو حوزه انجام داد. تخصیص یک میلیارد دلار برای واردات کالاهای اساسی در روز نخست درگیری، بخشودگی جرایم دیرکرد تسهیلات، تعلیق محدودیت برای صادرکنندگان چک‌های برگشتی با تاریخ سررسید دوره جنگ، حضور میدانی و رسانه‌ای مقامات بانک مرکزی از جمله رئیس کل برای ارائه توضیحات و ایجاد آرامش در جامعه، برخی از اقداماتی بود که سیاست‌گذار برای ارسال سیگنال آرامش و مهار انتظارات در دوران درگیری انجام داد.

بانک مرکزی در مرحله بعد، برای مهار نیروهای فعال برهم زننده بازار ارز، اقدامات دیگری انجام داد. ممنوعیت معاملات شبانه رمزارز و محدود کردن معاملات به ساعات قابل نظارت، کنترل جریان سرمایه به منظور کاستن حداکثری فرار سرمایه و مداخله مقطعی در دو بازار ارز و رمزارز به صورت همزمان، از جمله اقدامات سیاست‌گذار برای حفظ ثبات و کمینه کردن نوسان بازار ارز در دوران جنگ بود.

مجموع این اقدامات باعث شد تا نرخ ارز در بازار غیررسمی که تا پیش از جنگ در حوالی ۸۵ هزار تومان بود، در اوج درگیری‌ها به حدود ۹۵ هزار تومان برسد که به مراتب کمتر از پیش‌بینی‌ها بود.

محدود بودن نوسان بازار ارز در دوره جنگ اخیر، می‌تواند سرمایه مهمی برای بانک مرکزی از جنس "اعتماد و اعتبار" باشد، اعتمادی که در شوک‌های احتمالی بعدی مانع شعله‌ور شدن انتظارات شده و از این رهگذر، هزینه مدیریت بازار ارز را برای سیاست‌گذار کمتر می‌کند. این سرمایه، همان چیزی است که بانک‌های مرکزی مستقل، سال‌هاست به اهمیت آن پی برده و معیار تصمیم‌های سیاستی آنها شده است. سیاست‌گذاران پولی مستقل در کشورهای خارجی، سال‌هاست "کنترل انتظارات" را هدف نهایی خود برای مدیریت بازارها تعریف کرده و تدابیر سیاستی خود را در راستای این هدف طراحی و اجرا می‌کنند.

مداخله در ذهن‌ها از منظر اثرگذاری، مقدم‌تر از مداخله در بازارهاست. پیش‌نیاز هرگونه مداخله مستقیم سیاست‌گذار برای مدیریت بازار ارز، آماده کردن فضای ذهنی و مهار انتظارات است، در غیر اینصورت، هرگونه مداخله محکوم به شکست و یا در بهترین حالت، نیازمند هزینه‌های سنگین است.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha