در اقتصاد حال حاضر جهان، پیامدهای جریانهای اطلاعاتی و تحرکات رسانهای به ویژه دادهها و اطلاعات تولید شده و در حال گردش در شبکههای اجتماعی بر هیچ فرد و نهادی پوشیده نیست. در حقیقت میتوان گفت که سرنوشت برخی مولفههای کلان و تاثیرگذار مالی در یک اتسمفر اقتصادی به خصوص مولفههایی که با بدنه یک جامعه، ارتباطات تنگاتنگ دارد و بر معیشت روزانه، هفتگی و ماهانه بخش کثیری از مردمان یک سرزمین اثر مستقیم میگذارد، علاوه بر اینکه تعیین آن در برنامهریزیهای سیاستی و در طراحی و اجرای سیاستگذاریهای مرتبط توسط مقامات و حکمرانان سیاسی و اقتصادی کشورها تبلور مییابد، بلکه بخشی از تنشهای ناشی از افول و یا تشدید بحران در شاخصی نظیر نرخ تورم نیز با هدایت جریانهای اطلاعاتی خلق و هدایت شده در رسانههای اجتماعی، نقش پیشبرندگی پیدا میکند.
پژوهشهای معتبر علمی، عملیاتی و دانشگاهی بهخوبی نشان میدهد که ردپای بسیاری از این جلوههای رسانهای موثر به ویژه رویکردهای مخرب در انتظار آفرینیهای منفی در ابعاد مختلف در باب بسیاری از التهابات مالی و اقتصادی وجود دارد و در واقع، صاحبنظران امر به دلیل اهمیت و حساسیت موضوع، مطالعات آسیبشناسانه متعددی را در حوزه به سرانجام رساندهاند. به نظر میرسد که تلاش متخصصان اقتصاد و رسانه و تحلیلگران مالی در این زمینه، علاوه بر تلاشی بیوقفه در جهت کشف لایههای زیرین و پنهان از عوامل موثر بر آغاز و گسترش یک معضل اقتصادی فراگیر که میتواند به رخدادی غیرقابل کنترل تبدیل شود، بیش از آنکه جلوه آسیبشناسانه علمی و مبتنی بر مفاهیم بنیادین اقتصادی داشته باشد، هشداری جدی برای دولتمردان، بانکداران مرکزی، مقامات پولی و مدیران ارشد عملیاتی در نظام مالی و بانکی بینالملل بوده تا بیش از پیش نسبت به اثرات خزنده جریانهای اطلاعاتی و رسانهای در تشکیل بحرانهای سهمگین آتی در اقتصاد جهانی و هدایتگری ذهنی و روانی شهروندان یک جامعه بهسوی اتخاذ نقش تعیینکننده در تشدید انتظارات اقتصادی منفی به ویژه انتظارات منفی تورمی، آگاهی یافته و در مطالعات و سیاستگذاریهای پیشگیرانه و مقابلهای پیشرو، بیش از پیش نسبت به مدیریت و مهار دست نامرئی هدایت بحرانها از طریق شبکههای اجتماعی، اهتمام ورزند.
مبتنی بر اهمیت این مسئله فراگیر بینالمللی و جهانی، در پرونده پژوهشی "ردپای رسانههای اجتماعی در آینده اقتصاد جهان"، به سراغ تجربه ایالات متحده در موضوع جریانسازی شبکههای اجتماعی علیه فرآیند مهار تورم و مدیریت انتظارات تورمی میرویم و تازهترین پژوهش در باب اثرگذاری این پدیده نوظهور بر اقتصاد داخلی آمریکا را بررسی مینماییم.
نقش پُررنگ شبکههای اجتماعی در هدایتگری انتظارات تورمی در اقتصاد آمریکا
آمریکا بهعنوان یکی از دیرینهترین حاکمیتهای پیشتاز و سردمدار در عرصه مالی، بانکی، ارزی و پولی جهان، به همان نسبت پیشگامی در بستر جامع خدمات اقتصادی، منشاء و خاستگاه وقوع بسیاری از بزرگترین ابرچالشها و مهلکترین تنشهای مالی و پولی و ارزی بوده است. به همین دلیل، معضل پیامدهای نامطلوب منتج از اثر جریانهای داده محور اطلاعاتی شبکههای اجتماعی بر اقتصاد نیز اولین ترکشهای خود بر اقتصاد ایالات متحده را نشان داده و مبتنی بر همین امر است که بخش عمدهای از پژوهشهای دانشگاهی و گزارشهای تحلیلی نهادهای معتبر تحقیقاتی بینالمللی، معطوف به تبیین و بررسی اثر بمبارانخبری و اطلاعاتی در شبکههای اجتماعی پُربازدید مانند توئیتر، اینستاگرام و لینکدین بر بهبود یا تشدید وضعیت مولفههای کلان مالی در اقتصاد این کشور است. یکی از مهمترین تحقیقات در این حوزه، در سال ۲۰۲۴ میلادی به چاپ رسیده که از بررسیهای جامع، همپوشان و با ابتکارعمل در استفاده از نمونههای عملیاتی مبتنی بر کلان دادهها در جهان محسوب میشود.
در حقیقت، در مطالعه پژوهشی معتبری که در اواخر سال ۲۰۲۴ میلادی توسط مرکز تحقیقات اقتصاد کلان و پولی بانک مرکزی فنلاند با عنوان "لحن رسانهای: نقش اخبار و رسانههای اجتماعی بر انتظارات تورمی ناهمگن " به چاپ رسید، نقش و اثر مفهوم کلام رسان یکپارچه و فراگیری به نام لحن رسانهای (Media tone) بر افزایش یا کاهش نرخ انتظارات تورمی و در ادامه آن، افزایش یا کاهش نرخ تورم در اقتصاد ایالات متحده، تبیین شد. نمونه مورد بررسی در این پژوهش، یکی از بزرگترین و متنوعترین نمونهها در تبیین اثرگذاری شبکههای اجتماعی بر رفتارها و کُنشهای اقتصادی در جهان محسوب میشود. بیش از ۲۷۰ گروه از جوامع مختلف سنی-جمعیتی، شغلی، درآمدی، تحصیلی، طبقاتی و... از تمامی ایالات ۵۰ گانه آمریکا مورد بررسی قرار گرفتند.
اثرگذاری متفاوت جریانسازیهای شبکههای اجتماعی بر جمعیت آمریکا
نتایج حاصل از این تحقیق عملیاتی معتبر، حکایت از آن دارد که رابطه بین جریانهای اطلاعاتی و بمبارانهای خبری در توئیتر و اینستاگرام با انتظارات تورمی، متاثر از دو مولفه مهم گروههای سنی-جمعیتی و گروههای تحصیلی مختلف در ایالات متحده است. در حقیقت، این دو متغیر، نقش تعیینکننده در نوع، نحوه و چگونگی تغییر در مسیر هدایت نرخ انتظارات تورمی منفی متاثر از شبکههای اجتماعی در اقتصاد آمریکا داشتهاند. این پژوهش جامع نشان داد که رویکردهای سنتی انتقال خبر و خبرهای انفجاری، اما دور از واقعیت بر گروههای مسنتر و دارای تحصیلات پایینتر، اثرگذاری به مراتب بالاتری داشته و انتظارات منفی تورمی آنها را در مدت زمان به شدت کوتاهی، با نرخ تصاعدی تحریک میکند. همچنین اثرگذاری اخبار مالی و اقتصادی اینستاگرامی براقشار مسنتر و کم دانشتر، بیشتر از سایر گروهها بوده است.
این در حالی بود که اثر اخبار مدون، برنامهریزی شده و مبتکرانه دارای ظرافتهای ژورنالیستی نزدیک به حقیقت در شبکههای اجتماعی اثرات خود بر گروههای سنی جوانتر و دارای تحصیلات علمی و دانشگاهی بالاتر را به خوبی نشان داده است. همچنین اخبار توئیتری و جریانهای اطلاعات مالی و اقتصادی منتشر شده در لینکدین، اثرگذاری بیشتری بر افزایش نرخ انتظارات تورمی منفی در بین قشر جوانتر و تحصیل کردهتر جامعه آمریکایی داشته است.
آیا فدرال رزرو توانایی مقابله با التهابات پولی و ارزی منتج از شبکههایاجتماعی را دارد؟
در بخش دیگری از نتایج این مطالعه جامع مشخص شده که نرخ تحریکپذیری هیجانات کاذب شهروندان آمریکایی توسط جریانهای خبری مالی و اقتصادی منتشر شده در شبکههای اجتماعی، بهمراتب قدرتمندتر از تمهیدات فدرال رزرو در راستای مقابله با این عوامل رسانهای موثر در افزایش نرخ انتظارات تورمی بوده و بانک مرکزی ایالات متحده در موارد متعددی، عملا مغلوب قدرت تهییجکنندهگی جریانسازیهای ترند شده در شبکههای اجتماعی علیه انتظارات تورمی شده است. منطبق بر همین مسئله بود که رئیس فدرال رزرو ایالات متحده در نشست ماهانه مدیران این نهاد در ۱۷ مارس ۲۰۲۵ اعلام کرد که ما دیگر نمیتوانیم ظرافت اثرگذاری رسانههای اجتماعی در شکلدهی انتظارات تورمی در بین اقشار مختلف جمعیتی، سنی، تحصیلی، درآمدی، شغلی و طبقاتی را نادیده بگیریم. در حقیقت، اقتصاد امروز آمریکا بیش از آنکه در سیطره بحرانهای ساختاری، عملکردی و تعامل محور در سازوکارهای داخلی و در جامعه بینالملل باشد، گرفتار گردابی از جریانسازی اطلاعاتی و بمباران بیامان خبرهای مالی و اقتصادی مدیریت شده است که بهراحتی میتوانند نرخ تورم آمریکا را در افقهای زمانی مختلف تحت تاثیر خود قرار داده و اذهان شهروندان آمریکایی را در جهت افزایش محسوس و حتی غیرقابل مهار انتظارات تورمی منفی، هدایت نمایند. پس باید بپذیریم که مناسبات و مولفههای کلان مالی، پولی، ارزی، بانکی و اقتصادی آتی ایالات متحده، با پدیدهای نوظهور، ناشناخته، مردم محور و هر لحظه در حال تغییر روبرو خواهد بود. لذا در جمعبندی نوشتار حاضر میتوان اعلام کرد که مرور اجمالی بر آنچه که در پژوهش جامع علمی و عملیاتی منتشر شده توسط مراکز تحقیقاتی اقتصاد کلان و پولی به خوبی نشان میدهد که این جریانسازی اطلاعاتی و بمباران خبری داده محور، قطعا در قالب یک سازماندهی نظام یافته در اتمسفر مالی و اقتصادی ایالات متحده در حال مدیریت است که به راحتی میتواند متناسب با هر کدام از گروههای هدف در آمریکا، سیاستگذاریهای اطلاعاتی و خبری مجزای اثرگذار و کارآمدی را ایجاد کرده و گسترش دهد. بنابراین، چنین خطری در کمین نهادهای سیاستگذار پولی و مالی در سایر کشورهای جهان نیز خواهد بود که بهزودی پیامدهای مهلک ناشی از این تحرکات اطلاعاتی و خبری منتشر شده در شبکههای اجتماعی، ظهور و نمود بیشتری در سطح اقتصاد جهان پیدا خواهد کرد.
نظر شما