تلاشهای ترامپ برای برکناری "جروم پاول"، رئیس فدرال رزرو، به یک نبرد حقوقی تمام عیار تبدیل شده که استقلال بانک مرکزی و قدرت ریاست جمهوری را در ایالات متحده به طور جدی به چالش میکشد. این درگیری، در بحبوحه جنگ تعرفهای گستردهتر ترامپ، که عدم اطمینان بیسابقهای را بر اقتصاد جهانی حاکم کرده، پیچیدگیهای بیشتری را به این وضعیت افزوده است. بررسی دقیقتر سناریوهای پیش روی ترامپ، پیامدهای احتمالی برای اقتصاد ایالات متحده و نظام سیاسی آن را روشن میکند.
تعرفههای ترامپ و عدم اطمینان اقتصادی
تعرفههای اعمال شده توسط دولت ترامپ، نه تنها هزینههای مستقیم را افزایش داده، بلکه چالشهای ساختاری را برای بخشهای مختلف ایجاد کرده است. بیثباتی در زنجیره تأمین، کاهش تبلیغات دیجیتال و افت مصرفکننده، نمونههایی از این چالش ها هستند. به طور کلی، رویکرد متناقض ترامپ به تعرفهها باعث ایجاد آشفتگی در بازار شده است، زیرا سرمایهگذاران تلاش میکنند تا تأثیرات آتی بر درآمد و سود شرکتهای آمریکایی را که به واردات وابسته هستند، ارزیابی کنند.
اما تاثیرات جانبی فراتر از افزایش هزینهها است. بودجههای محدودتر منجر به کاهش احتمالی در هزینههای تبلیغاتی و کند شدن بالقوه در هزینههای مصرفکننده ناشی از قیمتهای بالاتر و افزایش بیکاری میشود. قابل ذکر است که این تعرفهها تقریباً با مخالفت جهانی در دنیای شرکتها روبرو شده است.
این در حالی است که بیثباتی ناشی از تعرفهها تصمیمگیری استراتژیک را برای شرکتها دشوار میکند. عدم اطمینان در مورد محل تولید، ادامه استخدام و نحوه بازاریابی محصولات، چشمانداز برنامهریزی را تیره و تار میکند. اگرچه ترامپ بیشتر تعرفههای جدید را برای ۹۰ روز متوقف کرده و احتمالاً برخی از بخشها را مستثنی کرده، اما تردید او در مورد مدت زمان معافیتها، به سردرگمی دامن زده است.
موانع قانونی پیش روی ترامپ
قانون فدرال رزرو صراحتاً رئیسجمهور را ملزم میکند که برای برکناری اعضای هیات مدیره فدرال رزرو، "دلیل موجه" داشته باشد. از نظر تاریخی، این شرط به "بیکفایتی، سهلانگاری در انجام وظیفه یا سوءرفتار" تعبیر میشود. با توجه به اینکه پاول متهم به هیچ یک از این موارد نشده، ترامپ با مانع قانونی قابل توجهی روبرو است. در واقع، نبرد حقوقی بر سر استقلال فدرال رزرو محوریت تلاشهای ترامپ برای برکناری پاول است. تلاش برای برکناری پاول، چالش حقوقی جدی در مورد حدود قدرت ریاستجمهوری محسوب میشود. سوال اصلی این است که آیا ترامپ میتواند پاول را اخراج کند؟
تلاش برای دور زدن قانون از طریق دیوان عالی
ترامپ که مصمم به دور زدن این مانع قانونی است، به دیوان عالی متوسل شده است. او در یک دادخواست اضطراری، از دیوان عالی میخواهد که قدرت رئیسجمهور را برای برکناری روسای آژانسهای مستقل افزایش دهد. تصمیم دیوان عالی، تاثیر بسزایی خواهد داشت.
سناریوهای احتمالی:
- رأی دیوان عالی به نفع ترامپ: اگر دیوان عالی به نفع ترامپ رأی دهد و رویه قضایی ۹۰ ساله را تغییر دهد، مسیر برای برکناری پاول هموارتر خواهد شد. البته حتی در این صورت نیز برکناری پاول کار آسانی نخواهد بود. بسیاری از کارشناسان حقوقی معتقدند که ترامپ باید شواهد قوی و مستندی ارائه کند که نشان دهد پاول مرتکب "بیکفایتی، سهلانگاری در انجام وظیفه، یا سوءرفتار" شده است.
- رأی دیوان عالی علیه ترامپ: اگر دیوان عالی به نفع ترامپ رأی ندهد، ترامپ همچنان میتواند به دنبال یافتن "دلیل موجه" برای برکناری پاول باشد. با این حال، این کار بسیار دشوار خواهد بود، زیرا پاول به هیچگونه بیکفایتی، سهلانگاری در انجام وظیفه یا سوءرفتار متهم نشده است. ترامپ گزینههای محدودی دارد و به طور قابل توجهی با مقاومت روبرو خواهد شد.
نگرانیها درباره استقلال فدرال رزرو
تلاش ترامپ برای برکناری پاول، نگرانیهایی را درباره استقلال فدرال رزرو ایجاد کرده است. استقلال بانک مرکزی به عنوان یک نهاد مستقل، سنگ بنای ثبات اقتصادی و اعتبار سیاست پولی در هر نظام اقتصادی مدرن است. فدرال رزرو (FED) در ایالات متحده، با وظایف تنظیم سیاستهای پولی، نظارت بر بانکها و حفظ ثبات نظام مالی، نقش حیاتی در تضمین سلامت اقتصادی کشور ایفا میکند. استقلال فدرال رزرو از فشارهای سیاسی، این امکان را فراهم میسازد که تصمیمات پولی بر اساس تحلیلهای اقتصادی دقیق و بلندمدت اتخاذ شوند، نه بر اساس ملاحظات سیاسی کوتاهمدت.
پیامدهای تضعیف استقلال فدرال رزرو:
- افزایش مداخلات سیاسی در سیاست پولی: اگر رئیسجمهور بتواند به سادگی رئیس فدرال رزرو را برکنار کند، این امر راه را برای مداخلات سیاسی در سیاست پولی باز میکند. سیاستمداران ممکن است تلاش کنند تا با استفاده از ابزارهای پولی، اهداف سیاسی خود را پیش ببرند، حتی اگر این اقدامات به ثبات اقتصادی آسیب بزند.
- کاهش اعتبار سیاست پولی: وقتی سیاست پولی تحت تأثیر فشارهای سیاسی قرار میگیرد، اعتبار آن در میان مردم و فعالان اقتصادی کاهش مییابد. این امر میتواند منجر به بیثباتی در انتظارات تورمی و سرمایهگذاریها شود.
- افزایش ریسک بحرانهای مالی: فدرال رزرو به عنوان "وامدهنده نهایی" در نظام مالی عمل میکند و در شرایط بحرانی، با ارائه نقدینگی به بانکها، از فروپاشی نظام جلوگیری میکند. اگر استقلال فدرال رزرو تضعیف شود، ممکن است این نهاد در شرایط بحرانی نتواند به طور مؤثر عمل کند و ریسک بحرانهای مالی افزایش یابد.
- تأثیر منفی بر رشد اقتصادی: سیاست پولی مستقل و مبتنی بر اصول اقتصادی، میتواند به رشد پایدار و بلندمدت اقتصادی کمک کند. مداخلات سیاسی در سیاست پولی، با ایجاد بیثباتی و عدم اطمینان، میتواند بر سرمایهگذاریها و رشد اقتصادی تأثیر منفی بگذارد.
تاریخ نشان داده که کشورهایی که بانک مرکزی مستقل دارند، در مقایسه با کشورهایی که بانک مرکزی آنها تحت سلطه دولت است، از ثبات اقتصادی بیشتری برخوردار بودهاند. تلاش برای تضعیف استقلال فدرال رزرو، میتواند به اقتصاد ایالات متحده آسیب جدی وارد کند و اعتبار این کشور را در نظام مالی بینالمللی خدشهدار کند. از اینرو، دفاع از استقلال فدرال رزرو، وظیفه تمامی سیاستمداران و فعالان اقتصادی است که به ثبات و رفاه اقتصادی اهمیت میدهند.
در نهایت، تصمیم دیوان عالی در مورد دادخواست ترامپ تعیینکننده سرنوشت پاول و استقلال فدرال رزرو خواهد بود. این پرونده میتواند پیامدهای بلندمدتی برای اقتصاد آمریکا و نظام سیاسی این کشور داشته باشد. لازم به ذکر است که جنگ تعرفهای ترامپ و تلاشها برای تضعیف استقلال فدرال رزرو، عدم اطمینان قابل توجهی را به اقتصاد جهانی وارد کرده است. به هر روی، پیامدهای کامل این اقدامات در ماهها و سالهای آینده آشکارتر خواهد شد.
نظر شما