دکتر "عدلی قندح"، استاد دانشگاه اردن و مشاور اقتصادی، در تشریح ابعاد مرتبط با آثار تنشهای سیاسی بر صحنه اقتصادی کشورها و تشدید بحرانهای اقتصادی، نابسامانی بازار ارز و بروز پدیده تورم به عنوان زنجیرهای بههم پیوسته، به پرسشهای مطرح شده از سوی هفتهنامه تازههای اقتصاد پاسخ گفت که به شرح زیر است:
آیا وقوع تنشهای سیاسی، جنگها و تحولات ناگهانی در جهان، بر اقدامات بانکهای مرکزی تاثیر منفی دارد؟ آیا تنش سیاسی، اثرگذاری تصمیمات بانکهای مرکزی را کاهش میدهد؟
بله، تنشها و جنگهای ژئوپلیتیکی غالبا شوکهای منفی به بخش عرضه وارد میکنند، قیمتها را افزایش میدهند، بخش تولید را تحت فشار قرار میدهند و تلاش برای تثبیت قیمتها را دشوارتر میکنند. در چنین مواردی، بانکهای مرکزی خود را ناگزیر به ایجاد تعادل دشواری بین کنترل تورم و حفظ فعالیت اقتصادی و ثبات مالی میبینند. صندوق بینالمللی پول اخیرا تاکید کرده که محیط فعلی به دلیل تغییرات اقلیمی، بیماریهای همهگیر و بحرانهای ژئوپلیتیکی، مستعد اختلالات مکرر شده است که به تبع، کار سیاست پولی را پیچیده میکند و گاهی اوقات روند تسهیل را به تاخیر میاندازد. در عمل، این تنشها از طریق چندین کانال منتقل میشوند: افزایش انتظارات تورمی، نوسانات در بازارهای کالا و انرژی، تشدید مشکلات مالی و چند پاره شدن بازارهای مالی جهانی. همه این موارد، دقت کالیبراسیون ابزارهای سیاست پولی را محدود میکند. گزارشهای ثبات مالی تایید میکنند که تشدید تنشها، هزینه تامین مالی و شکنندگی جریانهای سرمایه را افزایش میدهد. به طور کلی باید گفت که اثربخشی تصمیمات و اقدامات بانکهای مرکزی از بین نمیرود، اما کارایی آنها کمتر میشود که مستلزم تکیه بر یک ترکیب سیاستی گستردهتر و ارتباط شفاف با بازارها و عموم مردم برای مهار انتظارات است.
بانکهای مرکزی در مواجهه با معضل تورم چگونه باید رفتار کنند؟ جلوگیری از بروز نوسان در بازار ارز تا چه اندازه میتواند به حل مسئله تورم کمک کند؟
با تورم در وهله نخست از طریق یک سیاست پولی منظم و شفاف، چه با افزایش نرخ بهره و یا با تثبیت و یا کاهش آن، بر اساس دادههای اقتصادی مقابله میشود. مهار انتظارات تورمی از طریق اهداف مشخص و ارتباطات شفاف، سنگ بنای اصلی در این مسیر است و در کنار آن باید سیاست مالی با تلاشهای بانک مرکزی سازگار باشد و با آنها متناقض نباشد. نقش نرخ ارز محوری است زیرا به طور مستقیم بر قیمتهای داخلی از طریق آنچه به عنوان انتقال نرخ ارز به تورم شناخته میشود، تاثیر میگذارد. این تاثیر از حوزهای به حوزه دیگر متفاوت است، اما در کشورهایی که به واردات متکی هستند یا از پدیده دلاری شدن رنج میبرند، بیشتر مشهود است. بنابراین، کاهش نوسانات ارز در بازار میتواند به کنترل تورم کمک کند، مشروط بر اینکه کنترل بازار ارز به عنوان ابزاری مکمل در اجرای سیاست پولی و کنترل تورم استفاده شود. چارچوب توصیه شده توسط صندوق بینالمللی پول، مبتنی بر مداخله مدیریت شده نرخ ارز است و این مداخله فقط زمانی مجاز است که آشفتگی شدید یا تنگناهای بزرگی وجود داشته باشد. به صورت کلی، این مداخله باید موقت، شفاف و به وضوح تعریف شده باشد تا به هدف مورد نظر بدون به خطر انداختن اعتبار سیاست پولی دست یابد.
بانکهای مرکزی معمولا سازمانهای ویژهای در اقتصادها محسوب میشوند که باید از اقتدار و قدرت کافی برای تصمیمگیریهای مهم برخوردار باشند. دخالت دولتها و سایر سازمانها در امور بانکهای مرکزی، چه نتایجی را خواهد داشت؟
دخالت دولت در عملیات بانک مرکزی، اعتبار آن را از بین میبرد و انتظارات تورمی را افزایش میدهد و در نهایت بر هزینه تامین مالی تاثیر میگذارد. مطالعات نشان می دهند که هرگونه نقض استقلال بانک مرکزی با توجه به گسترش نقش آن در سالهای اخیر، ثبات قیمتها را تهدید و ابزارهای سیاست پولی را تضعیف میکند. عواقب آن در میانمدت میتواند در قالب تورم بالاتر، رشد اقتصادی کُندتر، سیاسی شدن تصمیمات پولی و ضعف بانک مرکزی در مقابله با شوکها بروز کند. تحقیقات تطبیقی به وضوح نشان میدهد که اقتصادهایی با استقلال ضعیف بانک مرکزی، از نرخ تورم بالاتر و ریسکهای کلی بیشتر رنج میبرند.
معمولا اولین ضربات ناشی از جنگهای اقتصادی و روانی بر علیه کشورها در فضای مجازی و واقعی، به اقدامات بانکهای مرکزی وارد میشود و سیاستهای ضدتورمی این رگولاتور مهم اقتصادی را با چالش مواجه میکند. شیوه مقابله با اینگونه مشکلات چگونه باید باشد؟ آیا بانک مرکزی باید کار رسانهای ویژه را در دستور کار خود داشته باشد؟ شما چه توصیهای دارید؟
پرداختن به این چالشها نیازمند یک سیستم ارتباطات استراتژیک در بانک مرکزی است. داشتن یک واحد ارتباطات اختصاصی که روایتهای گمراهکننده را رصد کند و با پیامهای کوتاه و واضح که تصمیمات پولی را به زبان ساده توضیح میدهند و به آنها پاسخ دهد، بسیار مهم است. این امر میتواند توسط بولتنهای هفتگی، داشبوردها و پرسش و پاسخهای عمومی پشتیبانی شود که در بانکهای مرکزی بزرگی مانند بانک مرکزی اروپا و بانک تسویه حسابهای بینالمللی موفقیتآمیز بودهاند. علاوه بر این، باید پروتکلهای جامعی برای امنیت اطلاعات و ارتباطات از جمله شبیهسازی حملات سایبری یا شایعات بازارمحور ایجاد شود و کانالهای جایگزین با هماهنگی نهادهای نظارتی برای پخشهای رسمی فراهم شوند. شفافیت در استفاده از ابزارهای غیرمتعارف نیز ضروری است، زیرا شرایط فعالسازی، مدت زمان و سازوکارهای خروج آنها باید به وضوح تعریف شود. برای جلوگیری از درگیری، پیامها باید در یک چارچوب هماهنگ که شامل نهادهای سیاست مالی و ثبات مالی میشود، ارائه شوند تا تصویری منسجم و یکپارچه را به ویژه در مواقع بحران به عموم مردم منتقل کنند.
یکی از بازارهایی که به سرعت با افزایش میزان تنشها و ریسکهای سیاسی در کشورها واکنش نشان میدهد، بازار ارز است. چگونه باید از انتقال آثار منفی تنشهای سیاسی به بازار ارز جلوگیری کرد؟
پیشگیری از این اتفاق با حفظ سطوح کافی ذخایر خارجی و مدیریت ریسکهای مربوط به کنترل شکاف نرخ ارزی آغاز میشود و در نتیجه، هنگام وقوع شوکهای خارجی، سطح غافلگیریها را کاهش میدهد. تعیین چارچوبهای سیاستی روشن مانند هدف تورمی خاص، وجود یک سیستم نرخ ارز مدیریتشده، انعطافپذیر و تعیین مبنایی برای ارتباطات منظم، به کاهش عدم قطعیتی که بحرانها را تشدید میکند، کمک میکند.هنگامی که یک شوک رخ میدهد، ترجیح داده میشود که مقداری انعطافپذیری در نرخ ارز برای جذب فشارها در نظر گرفته شود و مداخلات موقت فقط در صورت لزوم برای آرام کردن بازارها انجام شود. ابزارهایی مانند عملیات بازار باز، حراجهای شفاف ارز یا توافقنامههای مبادله ارزی، میتوانند در این شرایط مورد استفاده قرار گیرند. مهمتر از همه، مداخلات باید با یک برنامه ارتباطی سریع همراه باشند که دلایل، اهداف و مدت مداخله را به وضوح توضیح دهد، به طوری که عدم قطعیت به تقاضای بیش از حد برای ارز خارجی تبدیل نشود. سیاستهای پولی و مالی نیز باید با کنترل هزینهها و تقاضای واردات، همراه با اقدامات احتیاطی که خطرات مرتبط با دلاری شدن را کاهش میدهند، همسو شوند.
نظر شما