جمعه ۱۷ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۳۰
دستیابی بانک مرکزی به مدیریت کارآمد در بازار ارز

پژوهشگر اقتصادی با اشاره به مدیریت کارآمد در بازار ارز، افزود: در حالی که همگان تصور می‌کردند با وقوع درگیری، قیمت دلار و سایر ارزها به سطوح بسیار بالاتری صعود کند، عملکرد خوب بانک مرکزی که از یکی دو سال پیش پایه‌ریزی شده بود، مانع از افزایش شتابان و افسارگسیخته قیمت ارز شد.

با عبور از دوره تنش‌های اخیر، اقتصاد ایران در موقعیتی قرار گرفته است که فرصتی برای ارزیابی دقیق‌تر نقاط قوت و ضعف ساختاری خود فراهم می‌کند. این دوره کوتاه، تصویری دوگانه از مدیریت اقتصادی کشور را به نمایش گذاشت که درک آن برای ترسیم نقشه راه آینده ضروری است. از یک سو، عملکرد بانک مرکزی در مدیریت بازار ارز و دفاع از ارزش پول ملی در برابر تلاطم‌های پیش‌بینی‌شده، نشان از وجود ظرفیت و ابزارهای کارآمد در حوزه سیاست‌گذاری پولی داشت. این موفقیت در ایجاد ثبات نسبی، توانست یکی از بزرگ‌ترین نگرانی‌های فعالان اقتصادی و عموم مردم را کنترل کند. از سوی دیگر، چالش‌های باقی‌مانده در سازوکارهای بازار داخلی و زنجیره‌های توزیع، این واقعیت را نمایان ساخت که آرامش در بازار ارز، لزوماً و به سرعت به تمامی بخش‌های اقتصادی منتقل نمی‌شود. این موضوع، پرسش کلیدی را مطرح می‌کند که چگونه می‌توان دستاوردهای حوزه سیاست‌گذاری پولی را تکمیل و ثباتی پایدار و فراگیر را در کل اقتصاد تضمین کرد؟ برای تحلیل این موضوع و بررسی راهکارهای پایدار، با ابوالقاسم حکیمی‌پور، اقتصاددان و فارغ‌التحصیل توسعه از دانشگاه کالیفرنیا، به گفت‌وگو نشسته‌ایم. او معتقد است که کلید حل این معما، در فراتر رفتن از مدیریت بحران‌های مقطعی و تمرکز بر اصلاحات بنیادین نهفته است. از دیدگاه او، تقویت نهادهای نظارتی بر بازار و مهم‌تر از آن، تضمین استقلال واقعی بانک مرکزی، دو ستون اصلی برای دستیابی به ثبات اقتصادی فراگیر هستند. در این گفت‌وگو، به بررسی این راهکارهای ساختاری برای آینده اقتصاد ایران پرداخته‌ایم.

ارزیابی شما از تاثیرات اقتصادی تنش‌های اخیر، به‌ویژه بر بازارها چیست؟

با وجود آنکه بازگشت کامل فعالیت‌های اقتصادی به روند عادی پس از تنش‌های اخیر نیازمند زمان است، ما در همین دوره کوتاه شاهد افزایش قیمت برخی کالاها و خدمات بودیم. نکته قابل تامل این است که این افزایش قیمت عمدتاً از سوی واسطه‌ها و حق‌العمل‌کاران به بازار تحمیل شد و بخش تولید یا نقشی در آن نداشت و یا تاثیر آن بسیار جزئی بود. این پدیده به وضوح نشان می‌دهد که دستگاه‌های نظارتی بر قیمت، مانند سازمان تعزیرات حکومتی یا سازمان حمایت از مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان، عملکرد مناسبی ندارند. با وجود تعدد سازمان‌های ناظر، اما نظارت موثری صورت نمی‌گیرد و نتیجه آن، تورمی بود که در این مدت کوتاه تجربه کردیم. امیدواریم با کاهش تنش‌ها، بخش نظارت بر قیمت‌ها فعال‌تر عمل کند. اما احساس کلی این است که اقتصاد ایران به نوعی نیازمند یک اصلاح اساسی و بازسازی در ساختار نظارتی است تا این بخش تقویت شود.

با وجود پیش‌بینی‌ها، نرخ ارز جهش چشمگیری نداشت. تحلیل شما از عملکرد بانک مرکزی در این زمینه چیست؟

به نظر من، بانک مرکزی به یک سطح از مدیریت کارآمد و قدرتمند اجرایی دست یافته است. در حالی که همگان تصور می‌کردند با وقوع درگیری، قیمت دلار و سایر ارزها به سطوح بسیار بالاتری صعود کند، عملکرد خوب بانک مرکزی که از یکی دو سال پیش پایه‌ریزی شده بود، مانع از افزایش شتابان و افسارگسیخته قیمت ارز شد. با این حال، یک چالش اساسی همچنان باقی است و آن، کنترل نرخ ارز در بازار آزاد است که توسط صرافی‌ها تعیین می‌شود. نرخ‌گذاری در این بازار تحت تاثیر پلتفرم‌هایی است که سرور آنها در خارج از کشور، از جمله آمریکا قرار دارد و صرافی‌های ما از نرخ‌های اعلامی آنها تبعیت می‌کنند. بانک مرکزی باید برای این معضل چاره‌اندیشی کند و بر صرافی‌ها، به‌ویژه صرافی‌های غیرمجاز که بعضاً با نفوذ سیاسی تاسیس شده‌اند، کنترل شدیدتری اعمال نماید تا مسیر حرکت به سمت تک‌نرخی شدن ارز هموار شود.

در دوره‌های گذشته، تلاش برای تک‌نرخی کردن ارز به صورت ناگهانی و بدون طی کردن مراحل لازم صورت گرفت که طبیعتاً موفق نبود. اشتباه راهبردی این بود که تصور می‌شد می‌توان با یک شوک ارزی، تورم را مهار کرد، در حالی که اقتصاد ایران آمادگی چنین شوکی را نداشت و نتیجه آن افزایش شدید نرخ ارز بود. اگر بانک مرکزی امروز بتواند بر این پلتفرم‌های خارجی اثرگذار باشد و صرافی‌ها را ملزم کند که نرخ اعلامی رسمی را مبنای کار خود قرار دهند، شاهد یک انقلاب بزرگ در اقتصاد ایران طی چهار دهه اخیر خواهیم بود.

در شرایط نااطمینانی فعلی، بانک مرکزی چه مسیری را باید در پیش بگیرد و نقش استقلال و ارتباط با مردم در این میان چیست؟

صرف‌نظر از اینکه جنگی رخ بدهد یا نه، بانک مرکزی باید به جایگاه واقعی و مستقل خود بازگردد. در تمام اقتصادهای پیشرفته، بانک مرکزی متولی اصلی سیاست‌های پولی و اعلام نرخ تورم است و از استقلال کامل برخوردار است. برای مثال، حتی رئیس‌جمهور آمریکا نیز قدرت برکناری رئیس بانک مرکزی فدرال رزرو را ندارد و نمی‌تواند در تصمیمات او برای نرخ بهره دخالت کند. این استقلال، اساس قدرت و عملکرد صحیح آن است. تا زمانی که بانک مرکزی ما نتواند این استقلال را به دست آورد، نمی‌توان انتظار عملکرد بهینه داشت. رئیس کل بانک مرکزی باید حرف اول و آخر را در سیاست‌های پولی و ارزی بزند و تنها به عالی‌ترین مقام اجرایی کشور گزارش دهد، نه اینکه با سایر وزرا بر سر نرخ ارز به بحث بنشیند. علاوه بر این، شاهد آن هستیم که برخی مدیران در هیات‌مدیره بانک‌ها با اصول بانکداری آشنا نیستند و بر اساس معیارهای غیرتخصصی منصوب می‌شوند. اینها چالش‌های ساختاری است که عملکرد بانک مرکزی را تضعیف می‌کند، هرچند دکتر فرزین شخصاً اقدامات خوبی انجام داده و به دنبال تثبیت جایگاه بانک مرکزی است.

توصیه مشخص من به آقای فرزین این است که اولاً، سیاست‌های تثبیت نرخ ارز را که در این مدت اجرا کرده‌اند، با قدرت بیشتری ادامه دهند و مراحل اولیه تک‌نرخی کردن ارز را به صورت تدریجی و گام به گام طی کنند. در اقتصاد نمی‌توان یک‌باره از پله هشتم نردبان شروع کرد. ثانیاً و مهم‌تر از آن، ارتباط مستقیم و مستمر با مردم را در دستور کار قرار دهند. پیشنهاد می‌کنم ایشان برنامه‌های بانک مرکزی را برای مردم تشریح کند و از آنها همکاری بخواهد. این کار به شکل فوق‌العاده‌ای به کنترل انتظارات منفی، ایجاد اطمینان در جامعه و افزایش محبوبیت ایشان کمک می‌کند. وقتی مردم ببینند که رئیس کل بانک مرکزی با شفافیت اعلام می‌کند ارز کافی وجود دارد و نیازی به هجوم به بازار آزاد نیست، اعتماد ایجاد می‌شود و حتی آن پلتفرم‌های خارجی نیز مجبور به تعدیل قیمت‌های خود می‌شوند. ردپای مسئولان باید در میدان دیده شود. حضور پُررنگ و صادقانه در رسانه‌ها برای اطمینان‌بخشی به مردم یک ضرورگت انکارناپذیر است.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha