سیدحسن محفوظی موسوی - کارشناس اقتصاد بینالملل: تحقق ارز تک نرخی طبیعتاً یک ایدهآل برای هر کشوری و نظام اقتصادی هر کشوری است. یعنی که سیاستگذاران بدانند فاصله بین دو نرخ ارز بازار آزاد و مرکز مبادله، باید خیلی به هم نزدیک باشند یا حتی بتوانند تک نرخی شوند. بنابراین ارز تک نرخی برای هر نظام اقتصادی میتواند ایدهآل باشد و چه چیزی بهتر از این، منتها مسئله اصلی در این است که مخصوصاً در شرایط کشورمان امکان رسیدن به ارز تک نرخی را نداریم و آن هم به این دلیل است که ما در هر صورت یکسری محدودیتهای منابع مالی داریم که به دلیل نوسانات در فروش نفت، بعضا عدم بازگشت ارزهای صادراتی و ناهمگن بودن ارزهایی که به دست میآوریم، مسائلی وجود دارد. وقتی به این صورت است، طبیعتاً با هر منطقهای و مراکز مالی که بخواهیم تجارت کنیم، یکسری هزینهها به تجارت با آن مناطق اضافه میشود که تحت عنوان کارمزد، هزینههای جانبی یا هر چیز دیگری است. بنابراین خیلی نمیشود انتظار داشت که ادعا شود میتوانیم ارز تک نرخی داشته باشیم و این واقعاً در مقطع کنونی یک توقع فراتر از توانایی ماست و تقریباً برای خیلی از کشورها نیز به همین صورت است.
بنابراین با اینکه خیلی علاقمندیم به اینکه ارز تک نرخی داشته باشیم، ولی متاسفانه توانایی این را فعلا نداریم و اصلاً شرایط آن در کشور ما مهیا نیست. در زمینه اقدام برای تسهیلگری ارز ۲۸۵۰۰ تومانی که به یکسری از کالاهای وارداتی اختصاص داده شود نیز بستگی به نحوه تنظیمگری سیاستگذار است، بنابراین خیلی نمیشود ایراد وارد کرد که چرا ارز را برای واردات بعضی از کالاها اختصاص میدهید، چون هدفگذاری کلان کشور این است که یکسری کالاها با قیمت ارزانتری به دست مصرفکننده برسد.
در حال حاضر، ما دو نوع نرخ ارز داریم و لاجرم باید داشته باشیم. یک نرخ رسمی و یک نرخ غیررسمی است که بین این دو نرخ، یک اختلاف منطقی باید وجود داشته باشد. من خیلی نمیپسندم که کارشناسان اقتصادی در مورد نرخ ۲۸,۵۰۰ تومان صحبت کنند، این کاملاً یک سیاست رفاهی است که مجموعه حاکمیت از وزارت اقتصاد و بانک مرکزی گرفته تا کشاورزی و حتی مثلاً وزارت رفاه و اینها، میخواهند یک سیاست رفاهی را جلو ببرند.
البته به صورت کلی این حرف درست است که ما نباید سیاستهای اقتصادیمان را با سیاستهای رفاهی گره بزنیم، یعنی تا حد امکان باید اینها را از همدیگر جدا کنیم، اما حالا که این سیاستها درهم تنیده است، خیلی نمیشود یک طرفه و از یک بُعد به مسئله نگاه کرد و صرفاً بخواهیم بگوییم که مثلاً منطق اقتصادی ایجاب میکند که ارز ۲۸۵۰۰ تومانی حذف شود. بله، منطق اقتصادی ایجاب میکند که ارز ۲۸۵۰۰ تومانی حذف شود، اما آیا منطق رفاهی و منطق اجتماعی نیز آن را ایجاب میکند؟ اما مهمتر از اینکه بخواهیم ارز ۲۸۵۰۰ تومانی بماند و یا نماند، سیاستهای مانیتورینگ و رصد است که واقعاً به آن هدفی که مدنظر است اصابت کند.
ما اجرای سیاستی را از بانک مرکزی و مجموعه حاکمیت تحت عنوان ارز توافقی و بازار مبادله دیدیم که یکی از بهترین سیاستها است که باید عمق بخشی به این بازار نیز مدنظر باشد. یکی از مهمترین سیاستهایی که بانک مرکزی در ماههای پیشرو باید دنبال کند، این است که بازار ارز توافقی به بهترین شکل ممکن اثرگذاری داشته باشد.
نظر شما