رضا فراهانی - پژوهشگر اقتصادی: با گسترش نفوذ فزاینده فناوریهای مالی (FinTech) بر عرصههای گوناگون حیات اقتصادی، جهان و به تبع ما به صورت روز افزون شاهد برانگیخته شدن موجی از سوار کردن تکنولوژیهای روز بر بازارهای سنتی است. در این میان، بازار طلا که از دیرباز به عنوان یکی از ستونهای بنیادین حفظ ارزش دارایی و مامن سرمایههای کوچک و بزرگ در برابر فرسایش تورمی و نوسانات ارزی محسوب میشود، با ظهور و تکثیر پلتفرمهای آنلاین خرید و فروش، دستخوش تغییرات قابل ملاحظهای شده است. این تحول هرچند در نگاه اول شاید نویدبخش دموکراتیزه شدن سرمایهگذاری، کاهش اصطکاک مبادلاتی و ارتقاء نقدشوندگی داراییها باشد، اما به دلیل ویژگیهای ساختاری خاص هر اقتصاد و به طریق اولی اقتصاد ایران و نیز ماهیت دوگانه طلا به عنوان کالایی فیزیکی و ابزاری مالی، مجموعهای از مخاطرات نوظهور و پنهان را به همراه دارد که نگاه دقیقتر به آن، یک پیشنیاز ضروری برای تدوین سیاستهای پولی و نظارتی پایدار است.
تقاضای ناشی از نااطمینانی و ظهور ریسکهای عملیاتی در فضای مجازی
تمایل فزاینده جامعه به سرمایهگذاری در طلا، عمدتاً ریشه در سطح بالای نااطمینانیهای اقتصاد کلان و فقدان یک افق باثبات برای بازدهی داراییهای مولد دارد. پلتفرمهای آنلاین با حذف فیزیک طلا از فرآیند مبادله و وعده حذف اجرت و کارمزدهای دیگر، تلاش کردهاند تا سهم بیشتری از این تقاضا را جذب نمایند. این رویکرد، در عین سادگی، چالشهای پیچیدهای را متوجه نظام اعتمادسازی در این بازار کرده است. در معاملات معمول، اصالت و عیار طلا از طریق بررسی فیزیکی و در نهایت، تایید اهل فن احراز میشود؛ اما در محیط مجازی، این امر به اعتماد محض به نمادهای دیجیتال و گواهیهای صادر شده از سوی پلتفرم تقلیل مییابد. این گسست میان نماد دیجیتال و پشتوانه فیزیکی، زمینهساز بروز ریسکهای عملیاتی مانند عدم تطابق کیفیت، تقلب و فروش کالای فاقد اصالت میشود که پیگیری و اثبات آنها در دادگاههای تخصصی، غالباً روندی طولانی و پُرمسئله را به دنبال دارد.
کانون آسیبها: مخاطرات سیستماتیک ناشی از معاملات بدون پشتوانه
اما احتمالا میتوان گفت، بزرگترین دغدغه نهادهای تنظیمگر و ناظر اقتصادی، خطر تبدیل شدن این پلتفرمها به کانونی برای ریسکهای سیستماتیک است که میتواند ثبات کل بازار طلا و اعتمادعمومی به ابزارهای مالی جدید را متزلزل سازد. از مهمترین مصادیق این مخاطرات میتوان به موارد زیر اشاره نمود:
- پدیده معروف "خالیفروشی" و خلق تعهدات موهوم: این ریسک، اصلیترین تهدید در بازار آنلاین طلا محسوب میشود. پلتفرمها ممکن است بر اساس خوشبینی نسبت به عرضه آتی یا تصور غلط از رفتار شناور بازار و یا مخاطرات اخلاقی ناشی از قدرت خلق از هیچ، اقدام به فروش تعهد تحویل طلا در حجمهایی فراتر از موجودی فیزیکی و ذخایر واقعی خود نمایند. این رفتار، به ویژه در مورد طلای آبشده که فاقد ضرابخانه یا نشانگذاری رسمی و مورد تایید است، به شدت گسترش یافته است. خالیفروشی در واقع ایجاد تورم اعتباری در بازار داراییهای فیزیکی است؛ چنانچه به هر دلیلی، مانند افزایش ناگهانی تقاضا برای تحویل فیزیکی (پدیدهای مشابه هجوم بانکی) یا افزایش شدید قیمتها، تعادل بازار برهم بخورد، این پلتفرمها قادر به ایفای تعهدات خود نخواهند بود و شاهد ورشکستگیهای دومینویی ناشی از ریسک سیستماتیک این حوزه خواهیم بود. بدین جهت این وضعیت، به طور بالقوه میتواند منجر به یک بحران مالی خُرد و سلب اعتماد از پلتفرمهای مالی قانونی نیز شود.
- ابهام در چارچوبهای تنظیمگری و تسهیلگری برای فعالیتهای غیرشفاف: در برههای از زمان، بسیاری از فعالان این حوزه در یک منطقه خاکستری یا خلاء حقوقی فعالیت میکردند. این فقدان چارچوب نظارتی یکپارچه و سختگیرانه برای مجوزدهی، تعیین استانداردهای فنی و مالی و احراز صلاحیت گردانندگان، بستر را برای ورود افراد فاقد تخصص و سودجویان آماده میساخت. عدم وجود سامانههای نظارت برخط و متمرکز، همچنین میتواند به عنوان یک تسهیلگر برای عملیات پولشویی و عدم ثبت شفاف معاملات در دفاتر مالیاتی عمل کند که این خود تضاد مستقیمی با سیاستهای کلان دولت برای ارتقاء شفافیت مالی دارد.
- نقص امنیت سایبری و ریسکهای طرف مقابل: پلتفرمهای فروش طلا، به دلیل جابجایی حجم بالای نقدینگی و اطلاعات حساس کاربران، همواره در معرض حملات سایبری پیشرفته قرار دارند. ضعف در استانداردسازیهای امنیتی میتواند منجر به سرقت داراییهای دیجیتالی مشتریان و یا حتی سوءاستفاده از اطلاعات هویتی و بانکی آنها شود. علاوه بر این، در معاملات P۲P یا خرید مستقیم از فروشنده، ریسک طرف مقابل و عدم ایفای تعهدات توسط وی، به طور کامل به عهده خریدار منتقل میشود.
الزامات و دلالتهای نهادی برای تثبیت بازار آنلاین
با توجه به حجم و عمق ریسکهای موجود، سیاستگذار پولی و مالی که در این مسئله در راس آن بانک مرکزی قرار دارد، ناگزیر از اتخاذ و اعمال رویکردهای تنظیمگرانه نوین و مقتدرانه است. دستورالعملهایی که بر الزام پشتوانه فیزیکی و لزوم نظارت بانک مرکزی تاکید کنند، گامهای اولیه و بسیار مهمی در این مسیر محسوب میشوند:
- حاکمیت ذخیره فیزیکی با نظارت متمرکز: برای مقابله ریشهای با خالیفروشی، باید هر پلتفرم را ملزم ساخت که به میزان دقیق تعهدات فروش خود، پشتوانه فیزیکی طلا را در خزانههای امن و مورد تایید نهاد ناظر ذخیره نماید. ایجاد یک "سامانه ناظر متمرکز" که موجودی فیزیکی را با حجم تعهدات لحظهای فروشندگان مقایسه کند و از معاملات بدون پشتوانه جلوگیری نماید، یک نیاز حیاتی و عملیاتی است.
- استانداردسازی معاملات و مسیرهای پرداخت: محدودسازی معاملات به عیارها و واحدهای استاندارد تعیین شده (مانند طلای ۱۸) و اصرار بر انجام تمامی تراکنشهای مالی از طریق درگاههای پرداخت تحت نظارت بانک مرکزی (شاپرک)، از ضروریاتی است که به ردیابی دقیقتر جریان نقدینگی و مبارزه با تخلفات مالی و پولشویی کمک خواهد کرد. ممنوعیت استفاده از ابزارهای غیرشفاف مانند کیف پولهای داخلی پلتفرم برای نقل و انتقال وجه یا رمزارزها، نیز باید پیگیری شود.
- تضمین حقوق مصرفکننده و شفافسازی ریسکها: لازم است که پلتفرمها، ریسکهای معاملاتی را به صورت کاملاً شفاف و صریح به اطلاع کاربر برسانند. با توجه به اینکه ضمانت دولتی یا بانکی برای داراییهای موجود در این پلتفرمها وجود ندارد، ایجاد یک صندوق ضمانت با مشارکت خود پلتفرمها یا نهادهای مالی ذیصلاح، میتواند به افزایش اطمینان عمومی در صورت بروز بحران کمک کند.
در مجموع میتوان گفت، تجربه بینالمللی در برخورد با ابزارهای مالی نوین نشان میدهد که تاخیر در اعمال نظارت هوشمند، همواره به بروز بیثباتی و تضییع حقوق سرمایهگذاران خُرد منجر شده است. به همین جهت بازار آنلاین طلا در ایران، با در نظر گرفتن اهمیت طلا در سبد دارایی خانوارهای ایرانی، نیازمند یک حکمرانی هوشمند و قاطع است که باید پیش از رخداد آسیبهای جدی در این بخش برای آن نسخهای پیچید.
نظر شما