بازار طلا در ایران همواره به عنوان یکی از مهمترین پناهگاههای سرمایه در دوران تورم و بیثباتی اقتصادی شناخته شده است. در سالهای اخیر، با ظهور و گسترش پلتفرمهای آنلاین فروش طلا، شیوه سرمایهگذاری در این فلز گرانبها نیز دستخوش تغییر شده است. این پلتفرمها به کاربران امکان میدهند تا به سادگی و بدون نیاز به خرید فیزیکی، در طلا سرمایهگذاری کنند و از مزایای نوسانات قیمت آن بهرهمند شوند. این دسترسی آسان و سریع، به ویژه برای سرمایهگذاران خرد که امکان خرید طلای فیزیکی در حجم بالا را ندارند، جذابیتهای فراوانی ایجاد کرده است.
با این حال، ورود این پلتفرمها به بازار، ابهامات و چالشهای جدی را نیز به همراه داشته است. یکی از مهمترین نگرانیها، عدم وجود چارچوب نظارتی و قانونی مشخص برای فعالیت این کسبوکارهاست. این خلأ قانونی، میتواند به بروز مشکلاتی نظیر عدم شفافیت در معاملات، ریسک ورشکستگی پلتفرمها و در نهایت، تضییع حقوق سرمایهگذاران منجر شود. مشخص نبودن مرجع پاسخگو در صورت بروز مشکل و عدم وجود سازوکار مناسب برای جبران خسارت، از جمله دغدغههای اصلی است.
مسائلی مانند نحوه ذخیرهسازی طلای پشتوانه (فیزیکی یا کاغذی)، میزان کارمزدها، امکان تحویل فیزیکی طلا در صورت درخواست مشتری و حتی احتمال سوءاستفاده از این بسترها برای پولشویی، از جمله سوالاتی هستند که هنوز پاسخهای روشنی برای آنها وجود ندارد. در چنین شرایطی، آگاهی و احتیاط کاربران از اهمیت بالایی برخوردار است. تا زمانی که نهادهای ذیربط، به ویژه بانک مرکزی و سازمان بورس، با وضع قوانین شفاف و نظارت دقیق، به این ابهامات پایان ندهند، سرمایهگذاری در پلتفرمهای آنلاین طلا با ریسکهای قابل توجهی همراه خواهد بود و توصیه میشود سرمایهگذاران، پیش از ورود به این بازار، تمامی جوانب را با دقت بررسی کنند. در نشستی با حضور محمدصادق علیپور، کارشناس مسائل اقتصادی و مدرس دانشگاه و پیام الیاس کردی، تحلیلگر مالی و مدرس بازار سرمایه به بررسی این مسائل پرداختهایم.
به نظر شما، مهمترین ریسکها و چالشهای شیوه جدید فروش آنلاین طلا چیست؟ این چالشها در سطح کلان چه تاثیری بر خریداران و فعالان این حوزه خواهد داشت؟
محمد صادق علیپور: برای بررسی ریسکها و چالشهای فروش آنلاین طلا، باید به ریشههای شکلگیری تقاضا در این بازار برگردیم. وجود نقدینگی بالا در جامعه (حدود ۱۱ هزار همت تا خرداد و پیشبینی ۱۴ هزار همت) و بسته شدن مسیر بازارهای موازی مثل مسکن (بهویژه در تهران که با رکود مواجه است)، باعث شده مردم برای حفظ ارزش پول خود در برابر تورم ۳۲ تا ۴۰ درصدی، به دنبال بازارهای جایگزین باشند. طلا یکی از این گزینههاست که پلتفرمهای آنلاین با هوش تجاری در حال جذب این نقدینگی هستند.
اما چالش اصلی در اینجا عدم مشاهده کالای ذاتی و واقعی است. در خرید آنلاین، مردم چیزی را به صورت فیزیکی نمیبینند و خرید و فروش به شکل "خالی فروشی" اتفاق میافتد. این امر به صورت ناخودآگاه باعث افزایش تقاضای بالقوه میشود و در ادامه، چالشهای حقوقی را به وجود میآورد. خریدار چگونه میتواند طلای خود را پس بگیرد؟ طلای فیزیکی معادل پول نقد است و به راحتی قابل نقد شدن است، اما در خرید آنلاین این ریسک وجود دارد. با افزایش تبلیغات این پلتفرمها (حتی در سایتهای ماهوارهای)، حجم کار و ریسک افزایش مییابد. در این شرایط، نهادهایی مانند بانک مرکزی، قوه قضائیه و دادستانی باید برای راستیآزمایی این معاملات ورود کنند که این راستیآزمایی خود هزینهها و مخاطراتی را به دنبال دارد.
پیام الیاس کردی: مردم در شرایط فعلی که نقدینگی بالا و تورم قابل توجهی داریم، به دنبال داراییهایی هستند که ارزش پولشان را حفظ کند. طلا در سال گذشته با ۵۹ درصد بازدهی، در جایگاه سوم بازدهی فلزات گرانبها (پس از نقره و پلاتینیوم) قرار گرفته است. اگر به دلار نیز نگاه کنیم، از آبان سال گذشته با قیمت ۶۹ هزار تومان به ۱۱۲ هزار تومان رسیده است. ترکیب این دو نشان میدهد که طلا در سال گذشته پادشاه بازارها بوده است. بنابراین، گرایش مردم به خرید طلا طبیعی و منطقی است.
در گذشته خرید فیزیکی طلا مرسوم بود، اما امروزه روشهای مجازی نیز مطرح شدهاند. پلتفرمهای آنلاین ادعا میکنند با تغییرات تکنولوژیکی، به نیازهای جدید پاسخ میدهند. اما این پاسخ ساده لزوماً بهینه نیست و ریسکهایی دارد. در بازارهای مالی پیشرفته دنیا، نهایتاً دو نهاد تنظیمگری فروش طلا را بر عهده دارند (مثل آمریکا)، اما در ایران برای پلتفرمهای آنلاین طلا، ۲۰ نهاد نام برده میشود! این تعدد نهادها، ابهامات زیادی را در مورد مرجع حل اختلاف برای مشتری ایجاد میکند.
یکی از ریسکهای اصلی، عدم شفافیت و تنظیمگری مناسب است. اگر سازمان بورس و بانک مرکزی مسئولیت تنظیمگری را بر عهده بگیرند، بهتر است. همچنین، در ایران بازار ۲۴ ساعته طلا نداریم، در حالی که برخی پلتفرمها به صورت ۲۴ ساعته و هفت روز هفته فعال هستند که امکانپذیر نیست.
نکته دیگر، حوالههای طلا است. در حال حاضر، اگر حوالهای به جای مشتری صادر شود، به نام خود مشتری نیست، بلکه به نام صاحب پلتفرم است. اگر صاحب پلتفرم به هر دلیلی در دسترس نباشد، مشتری با مشکل روبرو میشود. در مورد انحصار وراثت نیز، طلای فیزیکی، صندوق طلا یا گواهی بورس کالا شفاف هستند، اما در پلتفرم آنلاین، با فوت فرد، پرونده طلا به صورت ۱۰۰ درصد بسته میشود و وراث با مشکل مواجه میشوند. پلتفرمها باید زودتر از قانون به سمت تنظیمگری حرکت کنند. پیشنهاد من ایجاد بورس خصوصی با مدل بورس فلزات لندن (LME) است که تنظیمگری آن توسط خود پلتفرمها با همکاری بانک مرکزی یا بورس انجام شود. بورس از طریق گواهی سپرده و صندوقهای طلا به این نیازها پاسخ داده است، اما پلتفرمهای آنلاین باید راهکار مشخصی داشته باشند.
بانک مرکزی شروطی برای پلتفرمهای فروش آنلاین طلا از جمله لزوم ذخیرهسازی طلای فیزیکی برای جلوگیری از خالیفروشی، شفافیت رابطه موجودی کاربران با حسابهای بانکی و مقابله با پولشویی و خروج سرمایه مطرح کرده است. ارزیابی شما از این شروط چیست و تا چه حد میتوانند از تهدیدات احتمالی جلوگیری کنند؟
محمد صادق علیپور: لزوم ذخیرهسازی سابقهای طولانی دارد، حتی چاپ اسکناس نیز پشتوانه طلا داشته است. در نظام بانکی نیز "ذخیره قانونی" داریم که بر اساس آن، میزان وامدهی و نقدینگی کنترل میشود. اما در مورد پلتفرمهای طلا، همین ذخیرهسازی میتواند منجر به "انبساط پولی" شود. به این معنی که پلتفرم با اتکا به ذخیرهاش، میتواند از سیستم بانکی وام بگیرد و نقدینگی را جذب کند که این نقدینگی در جای دیگر صرف شود. حال سوال این است که بازگشت این وامها با چه تضمینی است؟ برخی از این شروط میتوانند ریسک ورشکستگی را افزایش دهند. در صورت ورشکستگی، چه کسی میتواند دارایی مالباختگان را جبران کند؟ ما قبلاً موارد مشابهی داشتهایم که حتی بانکها و مؤسسات مالی با پشتوانه قانونی نیز نتوانستند ضرر مالباختگان را جبران کنند و صفهای طولانی جلوی آنها شکل گرفت.
شفافسازی لازم در این شروط به نظر نمیرسد. آیا ذخیرهسازی فیزیکی بعدها الزامآور خواهد بود؟ آیا داراییهای پلتفرمها برای پوشش بدهیهای احتمالی کافی است؟ این یک بحث حسابداری است که باید مشخص شود مجموع داراییها میتواند بدهی مالباختگان بالقوه را پوشش دهد یا خیر.
نکته دیگر، صنعت بیمه است. آیا نهادهای بیمهگر حاضر به پوشش ریسک این معاملات هستند؟ اگر بیمه وجود داشته باشد، خیال خانوارها و افراد برای ورود به این بازار راحتتر خواهد بود. در حال حاضر، افراد آورده ریالی خود را میگذارند، اما کالایی غیرقابل مشاهده دریافت میکنند که ریسک بالایی دارد.
پیام الیاس کردی: نکاتی که آقای علیپور اشاره کردند، همین الان در برخی پلتفرمها رعایت میشود. آنها ملزم شدهاند به ازای طلای خریداری شده، از بانک کارگشایی حواله طلا بگیرند و بیمه هم هستند.
اما در مورد شروط بانک مرکزی، "شفافیت" نکته مهمی است. پلتفرمها باید صادقانه اطلاعات خود را افشا کنند. اما این افشاگری شخصی کافی نیست. نیاز به یک نهاد رگولاتوری داریم که ایده ایجاد یک نهاد زیرمجموعه برای خود پلتفرمها را مطرح کردهام، که گزارشات مالی خود را مانند شرکتهای بورس در "کدال" یا صندوقهای طلا، به صورت فصلی و ماهانه بارگذاری کنند.
امروزه برخی پلتفرمها حتی توانایی تحویل فیزیکی طلا را ندارند و مشتری را به مغازه طلافروشی میفرستند تا طلا را تحویل بگیرد. این موضوع شفافیت را زیر سوال میبرد.
بحث کارمزد نیز مهم است. کارمزد خرید و فروش در پلتفرمهای مختلف متفاوت است. برخی نیم درصد، برخی دو درصد و برخی یک درصد. این ناهماهنگی نیز چالشبرانگیز است. رشد سریع پلتفرمها و تبلیغات گسترده آنها نشان میدهد این بازار در حال فراگیر شدن است. دلیل این رشد، نیاز مردم به حفظ دارایی در برابر تورم و بازدهی بالای اونس جهانی است. اما باز هم تاکید میکنم که بحث اصلی، "شفافیت" است که میتواند ابهامات مربوط به بیمه، ورشکستگی، کارمزد و خالی فروشی را برای کاربران روشن کند.
پلتفرمهای فروش آنلاین طلا باید چه میزان طلای فیزیکی را به عنوان پشتوانه ذخیره کنند؟ چه راهکارهای جایگزینی برای این منظور پیشنهاد میکنید؟
محمد صادق علیپور: در صورت ورشکستگی یک شرکت یا نهاد، سه عامل اصلی برای جبران خسارت وجود دارد: اول داراییهای آن شرکت، دوم سرمایهها و ذخایر موجود و سوم پوشش ریسک و بیمه. اینکه بسیاری از پلتفرمها به سمت بیمه رفتهاند، قدم خوبی است، اما باید دید بیمه تا چه حد میتواند راستیآزمایی کند و در شرایط بحرانی (مثل بیثباتی اقتصادی، جنگ، یا عدم اطمینان) که مردم به دنبال دسترسی سریعتر به داراییهای خود هستند، پاسخگو باشد.
آیا در هنگام ایجاد صف، امکان پاسخگویی سریع وجود دارد؟ حتی بانکها با وجود ذخایر قانونی و مجوزهای لازم، در شرایط بیثباتی با خطر ورشکستگی مواجه میشوند.
اولویتبندی در شرایط عادی به این ترتیب است: اول مجموع داراییهای پلتفرم، دوم مجموع دارایی و ذخایری که در صورت ایجاد صف یا عدم اطمینان، میتوان به آنها مراجعه کرد (زیرا تعهد ایجاد کردهاند) و سوم پشتوانه قانونی. اخیراً پای دادستانی و قوه قضائیه نیز به این موضوع باز شده است.
اما مهمتر از همه، آگاهی خود جامعه است. مداخلات دولتی یا غیردولتی نیز میتواند ریسکهایی را ایجاد کرده و نوساناتی در قیمتها به وجود آورد که به ریسک خریدار میافزاید. تجربیات تلخی مانند بورس در یکی، دو سال گذشته که برخی سرمایههای خود را از دست دادند، نشاندهنده اهمیت این موضوع است.
بحث بعدی، امکان انتقال این دارایی به افراد دیگر (انحصار وراثت) است. هنوز در بورس نیز شفافیت کامل در این زمینه وجود ندارد و با پروسههای زمانبر مواجه هستیم.
اشاره شد که مهمترین مشکل در حوزه فروش آنلاین طلا، نبود نهاد ناظر و قوانین مشخص است. کارمزدهای متفاوت و عدم یکپارچگی در بیمه محصولات از جمله این مشکلات هستند. با این اوصاف، کدام نهاد باید مسئولیت تنظیمگری و نظارت در این حوزه را بر عهده بگیرد؟
محمد صادق علیپور: وقتی تعداد نهادهای ذیربط زیاد میشود، هر کدام میتوانند مسئولیت را به دیگری پاس دهند و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند. در کشورهای صنعتی، یک یا دو نهاد مسئولیت را بر عهده دارند. در بحران ۲۰۰۸ مسکن آمریکا، فدرال رزرو مداخله و قضیه را حل کرد. در ایران، کدام یک از ۱۰-۱۲ نهاد ذیربط مسئولیت نهایی را بر عهده میگیرد؟ هنوز این شفافیت وجود ندارد. نیاز است یک نهاد بالاسری مسئولیت نهایی را بر عهده بگیرد، پاسخگو باشد و مسئولیتها پاسکاری نشود.
پیام الیاس کردی: در مورد طلا و پلتفرمهای طلا، باید شفاف کنیم که آیا معامله کالا انجام میشود یا اوراق مبتنی بر کالا؟ این دو بسیار متفاوت هستند. زمانی که گواهی سپرده کالایی دارید، میدانید با اوراق مبتنی بر کالا معامله میکنید، اندازه، مکان، ریسکها و بیمه آن مشخص است. صندوق طلا نیز مشخص است که توسط متخصصین مدیریت میشود. اما در پلتفرمهای آنلاین طلا، هنوز برای مخاطب مشخص نیست که دقیقاً چه چیزی معامله میکند. آیا صرفاً حوالههای بانک کارگشایی است یا طلای دپو شده؟
پلتفرمهای آنلاین طلا باید بدانند که حریف قدرتمندی مانند بورس دارند که کارمزد پایینی دارد و ابزارهای متنوعی مانند گواهی شمش و گواهی سکه را ارائه میدهد که امکان تحویل فیزیکی را هم فراهم میکند.
پلتفرمهای آنلاین آبشده در "جنگ ۱۲ روزه" با سیلی سخت مواجه شدند. آنها به قضیه صف و ریسکهای سیستماتیک که میتواند منجر به افزایش اقبال به داراییهای فیزیکی شود، فکر نکرده بودند. بسیاری از پلتفرمها نتوانستند خوشنامی خود را حفظ کنند.
این موضوع باز هم به بحث شفافیت برمیگردد. امروز اصلیترین مجوزی که پلتفرمهای آنلاین طلای آبشده دارند، زیر نظر "کسب و کارهای مجازی" است که یک سازمان عمومی است و تخصصی در حوزه طلا ندارد.
نیاز است پلتفرمها یک بار برای همیشه یک نهاد مشخص را برای تنظیمگری انتخاب کنند و خیال حاکمیت پولی، خودشان و مردم را راحت کنند. اصلیترین دستاندازی که برای آنها پیش آمد، همان جنگ ۱۲ روزه بود.
این پلتفرمها چه تاثیری بر بازار واقعی طلا، مدیریت پولی، جریان نقدینگی و کنترل تورم خواهند گذاشت؟ اثرات کلان این حوزه بر اقتصاد کشور چیست؟
محمد صادق علیپور: در شرایط عادی، نقدینگی شامل پول و شبه پول است. اگر شبه پول به حرکت درآید، میتواند به افزایش نقدینگی و تورم دامن بزند. سیاستگذاران پولی به دنبال جمعآوری یا هدایت نقدینگی هستند. اگر نقدینگی به بخش تولید و مولد هدایت شود، خوب است. اگر در شرایط عادی، پلتفرمها با فرض عدم وجود ریسک و مخاطرات عمل کنند و مردم به آنها اطمینان داشته باشند، میتوانند به جذب نقدینگی و کنترل تورم کمک کنند. اگر مانند بازار سنتی عمل کنند و اطمینان لازم را فراهم کنند، موفق خواهند بود.
پیام الیاس کردی: من با این دیدگاه که پلتفرمها بر کنترل تورم تاثیر میگذارند، موافق نیستم. اصولاً تورم از عوامل کلان اقتصادی نشأت میگیرد، نه از بخشهای خرد مانند این پلتفرمها. در سراسر دنیا، بانکهای مرکزی دو وظیفه اصلی دارند: حفظ ارزش پول ملی و تنظیم دورههای رکود و رونق. ما در یک جنگ اقتصادی و تحریمی قرار داریم و نمیتوانیم با بستن یا محدود کردن پلتفرمها، تورم را کنترل کنیم.
اگر این پلتفرمها بسته شوند، نقدینگی به بازار فیزیکی طلا سرازیر میشود. پول راه خود را پیدا میکند، اما اگر تنظیمگری صورت بگیرد، پول میتواند تحت نظارت باقی بماند و آمار رسمی منتشر شود. امروز اصلیترین مساله کشور، تحریمهاست. حتی اگر طلای جهانی رشد نکند، طلای داخلی ما تحت تاثیر تحریمها رشد خواهد کرد. تجربه سال ۹۷ و خروج آمریکا از برجام نشان داد که کنترل نرخ دلار با اقدامات دستوری نتیجهای ندارد. بنابراین، بحث پلتفرمها به تورم مربوط نیست. تورم، بحث خلق نقدینگی و افزایش قیمتها در بازار است.
بانک مرکزی به عنوان نهاد ناظر چگونه میتواند با مخاطراتی مانند پولشویی، خروج سرمایه و ورشکستگی پلتفرمها مقابله کند؟ برای تبدیل تهدیدات به فرصت، چه قوانین و نظارتهایی باید اتخاذ شود؟
محمد صادق علیپور: ابتدا باید صفر تا صد این پلتفرمها را تجزیه و تحلیل کنیم و مشخص کنیم مسئولیت آن بر عهده کدام نهاد است. بانک مرکزی به تنهایی قادر به نظارت کامل نیست. حتی اگر تضمینهای قانونی بگیرد، در صورت عدم دسترسی پلتفرمها به دنیای آزاد یا بالعکس، چه اتفاقی میافتد؟ آیا این پلتفرمها بسته میشوند؟ محدودیت ایجاد میشود؟ ما هم خریداران داخلی داریم و هم خارجی. مسئولیت داخلیها با کیست؟ خارجیها با کیست؟ آیا به خارجیها هم اجازه ورود به این پلتفرمها داده میشود؟
در مورد پولشویی، یکی از نکات اصلی، عدم شفافیت در منبع پول است. آیا پول مورد استفاده برای خرید، منشأ تولیدی داشته یا حاصل تجارت رسمی است؟ در معاملات بالای ۵۰۰ میلیون تومان بانکی، منبع پول ردیابی میشود. اما در فضای مجازی این امکان وجود ندارد، بهویژه اگر پول از خارج کشور باشد. فرض کنید حجم زیادی پول از خارج وارد شده و به برگهها و اوراق طلا تبدیل شده است، در این صورت پولشویی اتفاق افتاده بدون اینکه منشأ آن مشخص باشد. بانک مرکزی به تنهایی نمیتواند این موارد را کنترل کند.
پیام الیاس کردی: در مورد پلتفرمها، دو راهکار بیشتر به ذهنم نمیرسد. (در حال حاضر پلتفرمهای طلا به سمت پلتفرمهای نقره نیز رفتهاند و ممکن است در آینده به مس نیز روی آورند).
راهکار دوم که بانک مرکزی ایران میتواند انجام دهد، "توکنایز کردن طلا" تحت نظر این بانک است. در دنیا ارزهای دیجیتالی مانند تترگلد و گلپکس (مبتنی بر طلا) وجود دارند. بانک مرکزی میتواند راهکارهایی را ایجاد کند که ورودی پول پلتفرمها مشخص باشد و به ازای آن پول، در بانکی مانند بانک کارگشایی بلوکه شود و توکن طلا منتشر شود. مردم این توکن را خریداری کنند که با افزایش قیمت طلای جهانی و دلار، ارزش آنها نیز افزایش یابد. بانک مرکزی میتواند مجوز صرافیهای تک یا دو-سه محصولی را به پلتفرمهای آنلاین طلا یا نقره آبشده بدهد. این توکنها را میتوان در صرافیهای مختلف خرید و فروش کرد و دسترسی مخاطب به طلای فیزیکی قطع میشود.
راهکار اول، "ایده بورس خصوصی" است. این ایده را چندین بار با پلتفرمها مطرح کردهام، اما این موضوع در حوزه اختیارات بانک مرکزی نیست و به سازمان بورس مربوط میشود. اگر پلتفرمها بتوانند یک بورس خصوصی با مشارکت خودشان، اتحادیه طلافروشی، بانک مرکزی و سازمان بورس ایجاد کنند، میتوانند خرید و فروش حتی یک گرم یا ۱۰۰ سوت طلا را در آنجا انجام دهند و پلتفرم آنلاین آبشده، کارگزار در آن بورس خصوصی خواهد بود. البته در حال حاضر صندوقهای طلا در بورس همین پاسخ را به مردم میدهند.
من دلیل سبز شدن این همه پلتفرم طلا را متوجه نمیشوم. اگر کسی بخواهد یک مغازه را افتتاح کند، با مسائل مالیاتی، شهرداری و مجوزها روبرو میشود. اما در مورد پلتفرمهای طلا، ابتدا آنها شروع به کار کردهاند و حالا ما به دنبال بهینهسازی آنها هستیم. باید از ابتدا به این موضوع ورود میکردیم.
بهترین راهکارها همین دو مورد است. یا بانک مرکزی در فرآیند توکنایز کردن ورود کند، یا بورس خصوصی ایجاد شود. در غیر این صورت، مردم باید مسئولیت سرمایهگذاری در این پلتفرمها را خودشان بپذیرند.
با توجه به تمامی این مسائل، توصیه شما به کاربران این پلتفرمها چیست؟
محمد صادق علیپور: در مواقعی که مشکل نظارت وجود دارد، معمولاً مسئولیت به خود مردم واگذار میشود و هشدار داده میشود. اما این کافی نیست. مسئولینی که مجوز صادر کردهاند و نظارت کامل داشتهاند، نباید بعداً بگویند که هشدار داده بودیم. این موضوع به میزان ثبات و شفافیت فضای اقتصادی کشور برمیگردد. هشدار به مردم، روش معمولی است اما کفایت نمیکند. نهادهای ناظر متعدد، مسئولیت را به یکدیگر پاس میدهند و پاسخ روشنی به دست نمیآید. ما در گذشته موارد زیادی از این دست داشتهایم.
باید به بازار بورس و بازار سرمایه احترام بگذاریم که تکلیف آن مشخص است. اگر قیمت سهمی پایین میآید، خود فرد مسئول مراقبت از سرمایهاش بوده است. اما در بازارهای نوظهور، حتی با وجود نهادهای قانونی، در نهایت داراییهای لازم برای جبران بدهیها وجود نداشته است.
مردم باید با احتیاط برخورد کنند. بعید میدانم یک نهاد قانونی دولتی قوی بتواند به سرعت و روشنی با این پلتفرمها (با توجه به فرارهای قانونی زیاد) برخورد کند. خود مردم باید مراقب باشند و با کمترین میزان سرمایه، بازار را آزمون و خطا کنند. نمونه آن رمز ارزها بود که بسیاری داراییهایشان را از دست دادند.
پیام الیاس کردی: اگر بخواهم در یک جمله به مردم بگویم، این است: "لزوماً آسانترین و سادهترین راه، بهترین راه نیست."
باید بپذیریم که مردم نیز مسئولیتی دارند. من از این میترسم که خدایی نکرده قضیه مؤسسات مالی سالهای گذشته دوباره اتفاق بیفتد. مردمی داریم که به توصیههای مسئولین گوش کردهاند و به سمت طلا و دلار و حتی پلتفرمها نرفتهاند و ریال خود را حفظ کردهاند. اما عدهای دیگر به هیچ توصیهای گوش نکردهاند.
یکی از نگرانیهای بانک مرکزی، تشکیل تجمعات است. اگر این اتفاق بیفتد، ممکن است پول چاپ شود یا منابعی که برای نیازهای ضروری کشور است، صرف پاسخگویی به خسارات مردم از این پلتفرمها شود. این نگرانی جدی است، زیرا در مورد مؤسسات مالی نیز که حتی مجوز داشتند، این اتفاق افتاد.
امروز مردم ایران پول را به سختی به دست میآورند. در کشوری که رشد اقتصادی ناچیزی دارد یا حتی منفی است، این موضوع اهمیت بیشتری پیدا میکند. باید خود پلتفرمها زودتر اقدام کنند، به قول معروف "به حساب خودتان زودتر رسیدگی کنید قبل از اینکه به حسابتان رسیدگی شود."
متأسفانه سطح تبلیغات پلتفرمها گسترده شده است و در سه-چهار ماه گذشته در هر جا تبلیغات مختلفی از آنها را میبینیم، حتی در سالنهای تئاتر. این موضوع به درب خانهها میرسد و مردم واقعاً تقصیری ندارند و میخواهند ارزش پول و سرمایهشان را حفظ کنند.
نظر شما