در دنیای امروز، که سرعت انتقال اطلاعات و اخبار به اوج خود رسیده است، عوامل غیرمادی مانند جنگ روانی نقشی فزاینده در شکلدهی به افکار عمومی و به تبع آن، تاثیرگذاری بر بازارهای اقتصادی ایفا میکنند. این پدیده، که اغلب نادیده گرفته میشود، میتواند به همان اندازه یک درگیری نظامی، ویرانگر باشد. اقتصاد کشورها، به ویژه آنهایی که تحت فشار تحریمهای بینالمللی قرار دارند، بهشدت تحت تاثیر این نبرد نامرئی قرار میگیرد. در این میان، نقش رسانهها، سیاستگذاران و البته مردم در مدیریت بحران و کاهش پیامدهای منفی، حیاتی است. روحالله لک علیآبادی، عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، در این گفتوگو به بررسی ابعاد مختلف این چالشها و ارائه راهکارهای عملی برای مواجهه با آنها میپردازد. او با تاکید بر اهمیت اطلاعرسانی صحیح و بهموقع، نقش رسانهها را در تبیین واقعیتها و مقابله با سوداگریهای ناشی از فضای غبارآلود اقتصادی برجسته میسازد. همچنین، به لزوم همراهی مجلس با دولت در اصلاح بودجه و مدیریت کسری آن، خصوصاً در شرایط بحرانی کنونی، اشاره میکند.
به نظر شما، جنگ روانی چه تاثیری بر اقتصاد و بازارها دارد و برای مقابله با آن چه اقداماتی باید صورت گیرد؟
کارشناسان اقتصادی به خوبی میدانند که جنگ روانی تاثیرات بسیار عمیقی بر اقتصاد میگذارد. برای مقابله با این پدیده، رسانهها نقش کلیدی ایفا میکنند. آنها باید با تبیین صحیح بحرانها و پوشش دادن نظرات کارشناسان، به ایجاد راهکارهایی برای برونرفت از وضعیت موجود کمک کنند. تحریمهای ایالات متحده، با ضمانت اجرایی بالا، فشار زیادی بر مبادلات بانکی، سرمایهگذاری خارجی و فروش نفت وارد کرده است. فعال شدن مکانیزم ماشه نیز در واقع همین تحریمها را تشدید میکند. اما آنچه بیشتر بر نرخ ارز و طلا تاثیر میگذارد، فضای روانی و غبارآلودگی بازار است که بستر را برای سوداگران فراهم میکند. اگر مردم به درستی توجیه و آگاهسازی شوند، میتوان دست دلالان را کوتاه کرد و بازار را راحتتر کنترل نمود.
رسانهها تا چه اندازه میتوانند در کنار دولت به آرامش نسبی جامعه، کاهش انتظارات تورمی و کنترل آنها کمک کنند؟
رسانهها یکی از ارکان اصلی دموکراسی و بازیگران کلیدی در "جنگ روایتها" هستند. در دنیای امروز، جبههای پیروز است که روایت را برنده شود. بنابراین، اگر رسانهها با قدرت و به صورت شبانهروزی، اخبار را با سرعت، دقت و صحت منعکس کنند، میتوانند به کنترل بازارها کمک شایانی نمایند. پیروزی در جنگ روایتها، مستقیماً به کنترل جامعه و بازارها، هم از نظر روانی و هم از نظر واقعی، منجر میشود. گاهی اوقات ما بار روانی را یک فضای غیرواقعی میپنداریم، در حالی که کاملاً واقعی است و میتواند تاثیرات مخربی بر جامعه بگذارد، درست مانند یک بیماری که فرد سالم را از پا درمیآورد. در چنین شرایطی، کارشناسان از طریق رسانهها نقش درمانگر را ایفا میکنند.
در دوره اخیر، دولت و بانک مرکزی تلاشهایی برای ایجاد آرامش اقتصادی و مدیریت نوسانات دلار انجام دادند. همراهی مردم و پرهیز از رفتارهای هیجانی را تا چه اندازه در آرامش بازارها مؤثر میدانید؟
به نظر من، مردم در شرایط بحرانی، هوشمندانه و با غیرت رفتار میکنند. در آن زمان، مردم با وجود مشکلات، حتی صف پمپبنزین را نیز کنترل کردند. این نشان میدهد که همراهی مردم در کنار تلاش وزارتخانهها و بانک مرکزی، میتواند به موفقیت در عبور از بحرانها منجر شود. اگر در شرایط کنونی نیز، مردم با همدلی و پرهیز از اخلالگری و انتشار پیامهای نادرست، به دولت کمک کنند، از جسورتر شدن دشمن جلوگیری خواهد شد. شنیدن یک صدای واحد و عقلانیت از سوی سیاسیون، چه در داخل و چه در فضای بینالمللی، میتواند ما را در عبور موفقیتآمیز از بحرانها یاری کند.
هر ساله با کسری بودجه مواجه هستیم و امسال نیز با توجه به شرایط، انتظار میرود این کسری بیشتر باشد. مجلس در این زمینه چگونه به دولت کمک میکند؟
واقعیت این است که کلیت مجلس و عقلانیت حاکم بر آن، به شدت با دولت همراه است. نمایندگان اگرچه وکیلالدوله نیستند و نماینده مردم محسوب میشوند، اما در شرایط کنونی، همراهی با دولت به خاطر مردم یک ضرورت است. مطمئناً مجلس برای تصویب اصلاحیه بودجه تمامقد خواهد ایستاد. هرچند کسری بودجه، مشکلی است که هر ساله با آن مواجهیم و امسال نیز این مشکل تشدید خواهد شد، اما فکر نمیکنم شوک زیادی به بازار یا بانکها وارد شود. این مشکل باید با دقت و مدیریت هزینهها حل شود.
در مورد کسری بودجه، برخی پیشنهادها برای کاهش یا حذف بودجه سازمانهای ناکارآمد، مطرح شده است. نظر شما در این خصوص چیست؟
قطعاً باید همینطور باشد. درست مانند یک خانواده در شرایط بحرانی که هزینههای خود را مدیریت میکند، دولت نیز باید هزینههای غیرضروری را متوقف کرده و بر هزینههای واجب متمرکز شود. کالاهای اساسی مانند دارو و گندم غیرقابل حذف هستند، اما سازمانها و ارگانهایی که عملکرد محسوسی در جامعه نداشتهاند، باید مورد تجدید نظر قرار گیرند. بحث این نیست که دولت به تنهایی تصمیم بگیرد، بلکه باید گروهی از کارشناسان دولتی، مجلسی و حتی خود ارگانها، نظارتی بر هزینهکردها داشته باشند تا مشخص شود پولها کجا رفته و چه تاثیری داشته است. در شرایط بحرانی کنونی، اولویت حفظ جامعه، جان و روح و روان مردم است. پس از عبور از بحران، میتوانیم سازمانهای مفید و مؤثر را تقویت کنیم.
وضعیت ارز دارو به چه صورت است؟ با توجه به حذف ارز کالاهای پزشکی در حدود سه سال پیش، این موضوع چه تاثیری بر تامین دارو دارد؟
یکی از مشکلات ما عدم توزیع عادلانه منابع در دولتهای مختلف است، به طوری که برخی استانها محروم ماندهاند. در بحث تجهیزات پزشکی، انباشت این تجهیزات در کلانشهرها و محرومیت استانهای کمتر برخوردار، یک چالش جدی است. اگر قرار بود ارز ترجیحی تجهیزات پزشکی حذف شود، ابتدا باید بیمارستانهای محروم تجهیز میشدند. در مورد دارو، ما باید از شرکتهای داروسازی داخلی حمایت کنیم. داروهای ایرانی کیفیت بالایی دارند و حتی در بازدید از بیمارستانهای عراق، مشاهده شد که بیماران خارجی به دنبال داروی ایرانی بودند. این نشان میدهد کیفیت داروی ایرانی در بسیاری موارد نه تنها کمتر از نمونههای خارجی نیست، بلکه گاهی بهتر هم هست. اما نمیتوانیم جان مردم را به خطر بیاندازیم و بگوییم ارز ترجیحی برای دارو ندهیم تا از تولیدکننده داخلی حمایت کنیم. همزمان باید داروهای مورد نیاز با ارز ترجیحی وارد شوند، بیمهها حمایت شوند و بدهی آنها پرداخت شود تا مردم علاوه بر رنج بیماری، رنج تامین دارو و هزینههای درمان را نداشته باشند.
پس به نظر شما ارز ترجیحی باید همچنان برای دارو باقی بماند؟
بله، ارز ترجیحی باید برای دارو همچنان حفظ شود. همچنین، به نظر من برای تجهیزات پزشکی نیز باید حداقل مقداری در نظر گرفته میشد تا استانهای محروم تجهیز شوند. برای دارو و کالاهای اساسی، ارز ترجیحی یک ضرورت حیاتی است.
نظر شما