اقتصاد ایران در چند دهه اخیر با چالشهای متعددی مواجه بوده، اما یکی از پایدارترین و عمیقترین مشکلات، تورم بالا و نوسانات نقدینگی است. مسئله تورم تنها به یک یا دو دولت محدود نمیشود، بلکه ریشه در ساختارهای اقتصادی، سیاستهای مالی و پولی و همچنین عوامل خارجی مانند تحریمها دارد. در گفتوگو با مصطفی کریمزاده، استاد اقتصاد دانشگاه فردوسی مشهد، به بررسی عوامل اصلی ماندگاری تورم در ایران، نقش بانک مرکزی و سیاستهای پولی و تاثیر تحولات داخلی و خارجی بر اقتصاد کشور پرداخته میشود. یکی از عوامل کلیدی تورم در ایران، کسری بودجه دولت و استفاده از روشهای سادهای مانند چاپ پول بدون پشتوانه برای جبران این کسری است. این روش، اگرچه در کوتاهمدت ممکن است مشکلات مالی دولت را کاهش دهد، اما در بلندمدت منجر به افزایش نقدینگی و تورم میشود. علاوه بر این، تحریمهای بینالمللی و نوسانات نرخ ارز نیز تاثیرات عمیقی بر اقتصاد ایران داشتهاند.
در این گفتوگو، همچنین به نقش بانک مرکزی و ضرورت استقلال عملیاتی آن پرداخته میشود. بانک مرکزی به عنوان نهاد تنظیمکننده سیاستهای پولی، میتواند نقش کلیدی در کنترل تورم و ایجاد ثبات اقتصادی ایفا کند، اما تنها در صورتی که از دخالتهای سیاسی مصون باشد. در نهایت، به تحولات سال ۱۴۰۳ و تاثیراتی که تغییرات سیاسی داخلی و خارجی، مانند روی کار آمدن مجدد ترامپ، بر اقتصاد ایران گذاشتهاند، اشاره میشود.
اقتصاد ایران چند دهه است که درگیر تورمهای بالا بوده و تاکنون نتوانستهایم از این وضعیت خارج شویم. شما چه عواملی را در ماندگاری این تورمها موثر میدانید؟
تورم ریشهها و دلایل متعددی دارد. اگر بخواهیم از منظر آکادمیک به این موضوع نگاه کنیم، عواملی مانند کسری بودجه، انتشار پول بدون پشتوانه، فشار هزینه و موارد دیگر مطرح میشوند. اما در ایران، دو یا سه عامل اساسی وجود دارد که منجر به تورمهای بالا شده است. یکی از این عوامل، کسری بودجه است. یکی از سادهترین روشهای تامین کسری بودجه، چاپ پول بدون پشتوانه است که منجر به تورم میشود. عامل دیگر، تحریمهای سیاسی است که از سال ۹۰ به بعد بسیار پُررنگ شده است. یک خبر سیاسی، مانند خروج یک کشور از برجام، میتواند نرخ ارز را به شدت افزایش دهد. اقتصاد ایران به شدت دلاریزه شده به طوری که حتی افزایش کوچک در نرخ ارز، بر قیمت تمام کالاها، حتی کالاهای تولید داخل که ارتباطی با مواد اولیه خارجی ندارند، تاثیر میگذارد. این مسئله منجر به تورم بالا میشود.
کارشناسان معتقدند که سلطه سیاستهای مالی بر سیاستهای پولی بانک مرکزی، مانع از بهرهوری حداکثری سیاستهای پولی میشود. به نظر شما، چه اقداماتی میتوان انجام داد تا اقتدار و اعتبار بانک مرکزی افزایش یابد و بتواند تاثیرگذاری بیشتری داشته باشد؟
راهکار پیچیدهای نیست. در دهه ۸۰ میلادی، بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول به کشورهای در حال توسعه توصیه کردند که استقلال بانک مرکزی را جدی بگیرند. پس از جنگ جهانی دوم، این نهادها تاسیس شدند تا به کشورها در مدیریت اقتصاد کمک کنند. در کشورهای در حال توسعه، سلطه دولت بر بانک مرکزی یکی از عوامل اصلی تورم بوده است. بانک مرکزی در همه کشورها، حتی کشورهای پیشرفته، از نظر سازمانی زیر نظر دولت است، اما از نظر عملیاتی باید استقلال کامل داشته باشد. این بدان معناست که دولت نباید در مواقع کسری بودجه، به بانک مرکزی دستور چاپ پول بدهد. کشورهایی مانند مالزی و کره جنوبی، که این توصیهها را رعایت کردند، توانستند تورم را کنترل کنند. راهکار ساده است: دولت باید تعهد خود را به استقلال بانک مرکزی نشان دهد و از دستور چاپ پول بدون پشتوانه خودداری کند.
با توجه به عواملی که اشاره کردید، تا چه اندازه میتوان از بانک مرکزی انتظار داشت که به تنهایی مشکلات بزرگی مانند تورم را حل کند؟
بانک مرکزی نهاد بسیار مهمی در اقتصاد کشور است. من خودم درس پول و بانکداری را تدریس میکنم و به دانشجویان میگویم که تسلط بر ترازنامه بانک مرکزی، به ویژه مفاهیمی مانند پایه پولی، میتواند به تحلیل سیاستهای اقتصادی کمک کند. بانک مرکزی میتواند بسیار موثر باشد، اما تنها در صورتی که استقلال عملیاتی داشته باشد. انتقادات زیادی به بانک مرکزی وارد میشود، اما واقعیت این است که تا زمانی که استقلال عملیاتی به بانک مرکزی داده نشود، نمیتوان تمام تقصیرها را به گردن آن انداخت. اگر استقلال کامل به بانک مرکزی داده شود و باز هم عملکرد ضعیف بود، آنگاه میتوان از بانک مرکزی انتقاد کرد. در حال حاضر، بسیاری از تصمیمات بانک مرکزی تحت تاثیر دستورات دولت است و این مسئله، عملکرد آن را محدود میکند.
با توجه به اتفاقاتی که در سال ۱۴۰۳ مانند روی کار آمدن ترامپ و تحولات منطقهای را شاهد بودیم، چگونه باید در زمینه کنترل تورم اقدام کرد؟
سال ۱۴۰۳ سالی پُرتلاطم برای اقتصاد ایران بود. با تغییر دولت و روی کار آمدن تیم جدید، امیدواریهایی برای بهبود شرایط ایجاد شد. بحثهایی درباره احیای برجام و مذاکرات بینالمللی مطرح شد که در ابتدا تاثیر مثبتی بر بازار ارز گذاشت و نرخ دلار کاهش یافت. اما انتخاب دوباره ترامپ به عنوان رئیسجمهور آمریکا، شوک منفی بزرگی به اقتصاد ایران وارد کرد. تجربه قبلی ایران از دوران ریاستجمهوری ترامپ، که در آن او از برجام خارج شد و سیاست فشار حداکثری را در پیش گرفت، باعث نگرانیهای جدی شد. در آن دوره، نرخ دلار از حدود ۳۵۰۰ تومان به بیش از ۲۰ هزار تومان افزایش یافته بود و این بار نیز با روی کار آمدن مجدد او، نرخ دلار افزایش یافت. اقتصاد ایران به شدت تحت تاثیر نرخ ارز قرار دارد و هرگونه افزایش در نرخ دلار، حتی اگر اندک باشد، به سرعت بر قیمت کالاها و خدمات تاثیر میگذارد. در چنین فضایی، بسیاری از فعالان اقتصادی و کسبوکارها با چالش مواجه میشوند. ترامپ به عنوان رئیسجمهور آمریکا، رفتارهای پیشبینیناپذیر و گاه تهاجمی از خود نشان میدهد. یک روز از مذاکره صحبت میکند و روز بعد ممکن است به طور ناگهانی تحریمها یا حملات نظامی را در دستور کار قرار دهد و این رفتارها مذاکره با آمریکا را بسیار دشوار کرده است. حتی پیشنهادهای مذاکرهای که از سوی ترامپ مطرح میشود، اغلب با شرایطی همراه است که برای ایران غیرقابل قبول است، مانند محدودیتهای شدید در برنامههای هستهای و دفاعی. در چنین شرایطی، پیشبینی آینده اقتصاد ایران بسیار دشوار است. دولت ایران باید تدابیر لازم را برای مقابله با فشارهای خارجی و تثبیت اقتصاد داخلی اتخاذ کند. کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی، تقویت تولید داخلی و ایجاد ثبات در بازار ارز از جمله اقداماتی است که میتواند به بهبود وضعیت اقتصادی کمک کند.
پیشبینی شما برای شرایط اقتصاد ایران در سال ۱۴۰۴ چیست؟
پیشبینی برای سال ۱۴۰۴ بسیار دشوار است. اگر رئیسجمهور آمریکا فرد دیگری بود، میشد اظهار نظر و پیشبینی کرد، اما ترامپ فردی قابل پیشبینی نیست. او رفتارهای ناگهانی و غیرقابل پیشبینی دارد. حرفی میزند و هفته بعد دقیقاً برعکس آن را عمل میکند. تنها میتوان امیدوار بود که اوضاع بهتر شود. بحث استقلال بانک مرکزی نیز مطرح است. دولت باید این موضوع را جدی بگیرد، نه اینکه فقط در حد شعار باقی بماند. انتشار پول بدون پشتوانه، پایه پولی را افزایش میدهد و منجر به تورم و کاهش قدرت خرید مردم میشود. دولت باید در عمل نشان دهد که بانک مرکزی بر اساس صلاحدید خود و شرایط اقتصادی کشور، نقدینگی را افزایش دهد و پول را به شکلی متناسب با سطح تولید تزریق کند و در این صورت، تورم ناشی از رشد نقدینگی کنترل خواهد شد.
نظر شما