با توجه به تحولات اخیر در عرصه بینالمللی و تغییر سیاستهای اقتصادی، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در کانون توجهات قرار گرفته است. رویکردهای جدید در مدیریت نقدینگی و نظام ارزی، نشاندهنده تحولات مثبتی در عرصه سیاستگذاری پولی است. سیاستهای پولی بانک مرکزی در سالهای اخیر نشاندهنده توجه ویژه به کنترل تورم و هدایت نقدینگی به سمت بخشهای مولد اقتصادی است. استفاده از ابزارهای نوین پولی و بهرهگیری از تجربیات موفق بینالمللی، میتواند به افزایش اثربخشی این سیاستها کمک کند. در این راستا، تقویت ارتباط بین بانک مرکزی و نظام بانکی کشور از اهمیت ویژهای برخوردار است. یکی از نقاط قوت اخیر، توجه به نظرات کارشناسان و استفاده از ظرفیتهای علمی در تدوین سیاستهای پولی بوده است. این رویکرد میتواند به تصمیمگیریهای دقیقتر و مبتنی بر شواهد منجر شود. همچنین، افزایش شفافیت در گزارشدهی و اطلاعرسانی از سوی بانک مرکزی، به ایجاد ثبات در انتظارات فعالان اقتصادی کمک میکند. در گفتوگو با مهدی پدرام، استاد اقتصاد دانشگاه الزهراء به بررسی دقیقتر سیاستهای پولی و ارزی بانک مرکزی خواهیم پرداخت و راهکارهای عملی برای تقویت این سیاستها در شرایط کنونی را مورد بحث قرار میدهیم.
با توجه به تغییر دولت آمریکا و تحولات منطقهای اخیر، وضعیت اقتصاد ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ به ویژه در حوزه تورم و بازار ارز چه تحلیلی دارید؟
تحلیل وضعیت اقتصادی ایران در شرایط فعلی نیازمند توجه به چندین عامل کلیدی به صورت همزمان است. در مورد سیاست یکسانسازی نرخ ارز که دولت جدید مطرح کرده، باید گفت این ایده از نظر تئوریک کاملاً صحیح است. نظام چندنرخی ارز که سالها در کشور حاکم بوده، به مرکز رانت و فساد تبدیل شده بود. نمونههای عینی زیادی داریم، از واردات خودرو با ارز ترجیحی ۱۸ هزار تومانی که همان خودروها با قیمت آزاد در بازار داخلی فروخته میشد، تا صادرکنندگانی که عمداً ارزش واقعی صادرات خود را کمتر اعلام میکردند تا ارز کمتری به سیستم بانکی برگردانند. اما مسئله اینجاست که اجرای این سیاست در شرایط فعلی با چالشهای ساختاری جدی مواجه است. با روی کار آمدن دولت جدید در آمریکا و تشدید تحریمها، ما در وضعیت اقتصادی خاصی قرار گرفتهایم. تجربه نشان داده هرگاه فشار تحریمها افزایش یافته، نرخ ارز به صورت جهشی رشد کرده و تورم را به دنبال داشته است. در چنین شرایطی، اجرای یکسانسازی ارز بدون آمادهسازی قبلی میتواند به شوک تورمی بزرگی منجر شود. سیستم نظارتی فعلی ما نیز برای اجرای این سیاست کاملاً آماده نیست. برای موفقیت در یکسانسازی ارز، باید تمام سیستمهای بانکی، گمرکی و مالیاتی به صورت یکپارچه عمل کنند، در حالی که هنوز بسیاری از این سیستمها به خوبی با هم هماهنگ نشدهاند. مثلاً در برخی از شرکتهای پتروشیمی شاهد بودیم که مکانیزمهایی طراحی شده بود تا ارز حاصل از صادرات را کامل به سیستم بانکی کشور واریز نکنند.
در حوزه تورم، وضعیت به مراتب پیچیدهتر است. تورم ایران ریشههای ساختاری دارد که بخشی از آن به تحریمها بر میگردد، اما بخش عمدهاش به سیاستهای داخلی مرتبط است. رشد نقدینگی، مشکلات نظام بانکی و ناکارآمدی در نظام توزیع کالاها همه دست به دست هم دادهاند تا تورم مزمنی را ایجاد کنند. جالب اینجاست که حتی حقوقهای بالای ۳۵ میلیون تومانی هم که برای دهک دهم در نظر گرفته شده، در برابر این تورم مقاومتی ندارد. راه حل این مشکلات یک شبه به دست نمیآید. پیشنهاد میشود دولت در کوتاهمدت روی تقویت سیستمهای نظارتی تمرکز کند و یکسانسازی ارز را به صورت تدریجی و با مطالعه پیش ببرد. در عین حال، باید سیاستهای انقباضی هوشمندانهای را برای کنترل نقدینگی در پیش بگیرد. از طرف دیگر، حمایت از تولید داخلی و رفع موانع پیش روی صنایع میتواند به بهبود عرضه در بازار کمک کند. نکته آخر اینکه در شرایط فعلی، هرگونه تغییر اقتصادی باید با در نظر گرفتن آثار اجتماعی آن انجام شود. افزایش ناگهانی قیمتها میتواند فشار زیادی به اقشار متوسط و ضعیف وارد کند و ثبات اجتماعی را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین توصیه میشود دولت در اجرای این سیاستها، تمهیدات لازم برای حمایت از این اقشار را نیز در نظر بگیرد.
بانک مرکزی به عنوان سیاستگذار پولی، چه اقداماتی میتواند برای ایجاد ثبات در بازار ارز انجام دهد؟
مسئله کنترل بازار ارز به شدت با موضوع تورم گره خورده است. اگر به دادههای بلندمدت نگاه کنیم، میبینیم که تورم و نرخ ارز رابطه متقابلی دارند. اما تحلیل عمیقتر نشان میدهد که در واقع تورم است که به نرخ ارز شوک وارد میکند. بنابراین، اصلیترین وظیفه بانک مرکزی باید کنترل تورم باشد، چون وقتی تورم کنترل شود، انتظارات تورمی هم مهار شده و از هجوم سرمایهها به سمت ارز جلوگیری میشود. اما این به آن معنا نیست که بانک مرکزی باید یکجانبه و بدون ملاحظه عمل کند. تجربه نشان داده اقدامات شتابزده میتواند به تولید آسیب بزند.
برای مدیریت مؤثر بازار ارز، بانک مرکزی نیاز به هماهنگی کامل با سایر نهادها دارد. مثلاً تناقض بین سیاستهای پولی و حوزه مسکن، اثر سیاستهای پولی را خنثی میکند. مسئله دیگر به کارشناسی بازمیگردد و نباید تجربه مدیران قدیمی را نادیده گرفت. یک کارشناس باتجربه که سالها در یک حوزه فعالیت کرده، میداند هر سیاستی چه تأثیری خواهد داشت، در حالی که یک فرد تازهکار ماهها زمان نیاز دارد تا فقط با پروندهها آشنا شود. این اشتباه است که فکر کنیم جوانان پُر انرژی میتوانند بدون استفاده از تجربیات گذشته کارها را پیش ببرند. نکته کلیدی این است که مردم وقتی میبینند مسئولان با تمام وجود در حال کار هستند، تحمل میکنند. تاریخ انقلاب و دفاع مقدس نشان داده مردم ایران در شرایط سخت هم همراه نظام بودهاند. اما شرط آن این است که نتایج کارها به درستی به مردم منتقل شود. از همه ابزارهای ارتباطی باید برای توضیح سیاستها و دستاوردها استفاده شود. در نهایت باید گفت مدیریت بازار ارز کار سادهای نیست و نیاز به برنامهریزی دقیق، هماهنگی بیندستگاهی، استفاده از تجربیات گذشته و ارتباط شفاف با مردم دارد. اقدامات شتابزده و نسنجیده نه تنها مشکل را حل نمیکند، بلکه ممکن است به بخشهای دیگر اقتصاد هم آسیب بزند.
چه موانعی پیش روی اقتصاد ایران در کنترل تورم وجود دارد و چه راهکارهایی برای کنترل تورم میتوانیم داشته باشیم؟
ببینید، مسئله تورم امسال واقعاً پیچیده بود. از یک طرف بانک مرکزی با سیاستهای انقباضی توانست تورم را از آن رقمهای بالای ۵۵ درصد به حدود ۳۲ درصد برساند، ولی این سیاست یک مشکل اساسی داشت. وقتی حجم پول را شدیداً کنترل میکنید، اولین چیزی که آسیب میبیند بخش تولید است. اواخر سال گذشته که ترامپ بر سر کار آمد، یک شوک سیاسی جدی به اقتصاد وارد شد و نامهای که برای بازگشت تحریمها امضا کرد، بلافاصله انتظارات تورمی را بالا برد. در چنین شرایطی، بانک مرکزی واقعاً دستش بسته بود. از یک طرف پرداختهای پایان سال مثل عیدی و پاداش فشار میآورد و از طرف دیگر آن شوک سیاسی هم اضافه شد.
حالا بگذارید صادقانه بگویم که به نظر من بزرگترین اشتباه، تصمیم برای یکسانسازی ارز در همین اوضاع آشفته بود. وقتی همه میدانستیم ترامپ در راه است، منطقی نبود که این سیاست حساس را دقیقاً در همین برهه اجرا کنیم. متأسفانه فشارهای سیاسی باعث شد بانک مرکزی نتواند آنطور که باید احتیاط کند و این تصمیم عجولانه واقعاً به اقتصاد ضربه زد.
راهکار اصلی برای سالجاری این است که بانک مرکزی باید با دقت بیشتری عمل کند. اولاً سیاستهای پولی باید طوری طراحی شوند که هم تورم را کنترل کنند، هم به تولید لطمه نزنند. ثانیاً در مواجهه با شوکهای خارجی انعطاف بیشتری نشان دهند. نکته مهم دیگر این است که باید با سایر نهادهای اقتصادی هماهنگی بیشتری داشته باشند. مثلاً همان مشکل یکسانسازی ارز اگر با زمانبندی بهتری اجرا میشد، شاید نتیجه بهتری میگرفتیم.
یک موضوع اساسی دیگر ارتباط با مردم است. بانک مرکزی باید بتواند دلیل این سیاستها را به زبان ساده برای مردم توضیح دهد. وقتی مردم بفهمند که چرا این تصمیمات گرفته میشود، همکاری بیشتری خواهند کرد و این خودش کمک بزرگی به کنترل انتظارات تورمی میکند. در نهایت باید بگویم که کنترل تورم مثل یک فرآیند جراحی دقیق است، نه یک عمل سریع و عجولانه. هر تصمیمی باید با مطالعه کافی و در زمان مناسب گرفته شود.
بانک مرکزی برای سال ۱۴۰۴ در حوزه تورم و نقدینگی چه اقداماتی باید داشته باشد؟ با توجه به اینکه اشاره کردید کمبود نقدینگی میتواند به رکود منجر شود، چه راهکاری پیشنهاد میکنید؟
ببینید، مسئله اصلی این است که بانک مرکزی باید یک راه میانه پیدا کند. از یک طرف اگر نقدینگی را خیلی محدود کند، تولید زمین میخورد و رکود ایجاد میشود و از طرف دیگر اگر نقدینگی را رها کند، تورم از کنترل خارج میشود. این مثل راه رفتن روی لبه تیغ است. اولین نکته این است که باید ببینیم توافق با آمریکا چه میشود. اگر توافقی در کار نباشد، بانک مرکزی باید خیلی دقیق و حسابشده عمل کند. یعنی نه آنقدر نقدینگی را کم کند که تولید تعطیل شود، نه آنقدر زیاد که تورم بشود ۵۰-۶۰ درصد. این کار نیاز به یک تیم قوی از کارشناسان دارد. من خودم بعضی از کارشناسان بانک مرکزی و پژوهشکده پولی و بانکی را میشناسم که واقعاً افراد باسواد و دلسوزی هستند. مسئله بعدی این است که نقدینگی باید به درستی هدایت شود. مثلاً اگر به بخش مسکن تزریق میکنیم، دقیقاً مشخص باشد به کدام قسمت مسکن میرود. آیا به ساختوسازهای جدید میرود یا به نوسازی بافتهای فرسوده؟ همینطور در بخش صنعت و کشاورزی. اینها تصمیمات مهمی هستند که نباید پشت درهای بسته گرفته شوند. یک پیشنهاد مشخص من این است که بانک مرکزی با سازمان برنامه و وزارتخانههای مختلف یک کمیته مشترک تشکیل دهد. پولی که تزریق میشود باید تا آخرین مرحله ردیابی شود. ببینیم آیا واقعاً به تولید رسیده یا نه. این کار سختی است، اما چارهای نداریم. شرایط مثل جنگ است و باید با دقت عمل کنیم.
نظر شما