شنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۱:۵۱
رقیب قدرتمند سوئیفت خودنمایی کرد

در حالی که سیستم سنتی سوئیفت همچنان با تأخیرهایی بین ۳ تا ۵ روز در تسویه‌حساب‌ها مواجه است، پل ارزی دیجیتال چین توانست این زمان را به ۷ ثانیه کاهش دهد.

رضا فراهانی- پژوهشگر اقتصادی: تحولات پُرشتاب فناوری در حوزه مالی در حال بازنویسی مفاهیم سنتی تسویه‌حساب‌های بین‌المللی است. نقطه عطف این روند، اعلام رسمی بانک مرکزی چین در ۱۷ مارس ۲۰۲۵ (۲۷ اسفند ۱۴۰۳) بود. در این زمان، اتصال کامل زیرساخت Renminbi دیجیتال (Digital RMB) به ده کشور عضو آسه‌آن و شش کشور خاورمیانه اعلام شد. این رویداد تاریخی که در سکوت خبری در غرب صورت گرفت، اکنون مسیر مستقیم بیش از ۳۸ درصد از تجارت جهانی را از سامانه SWIFT خارج کرده و وارد یک اکوسیستم مبتنی بر بلاک‌چین کرده است، مسیری که برخی آن را "نبرد مقدماتی برای عصر پیش‌رو" می‌نامند.

طبق گزارشات در حالی که سیستم سنتی سوئیفت همچنان با تأخیرهایی بین ۳ تا ۵ روز در تسویه‌حساب‌ها مواجه است، پل ارزی دیجیتال چین توانست این زمان را به ۷ ثانیه کاهش دهد. در یکی از نخستین آزمون‌ها بین هنگ‌کنگ و ابوظبی، یک شرکت با استفاده از Renminbi دیجیتال، بدون عبور از زنجیره شش بانک واسط، پرداخت را به‌ صورت آنی از طریق دفترکل توزیع‌شده انجام داد و هزینه تراکنش نیز ۹۸ درصد کاهش یافت. این "پرداخت‌های آنی" قدرتی به سیستم جدید داده که ساختارهای سنتی دلاری را ناتوان و پُرهزینه نشان می‌دهد.

اما آنچه این تحول را از یک بهینه‌سازی فنی به یک تهدید ژئوپولیتیکی برای غرب تبدیل می‌کند، مزیت فناورانه چین (خندق فناورانه) است. فناوری‌های استفاده‌شده در زیرساخت Renminbi دیجیتال، نه تنها انتقالات را کاملاً شفاف و قابل رهگیری کرده، بلکه با استفاده از کُدنویسی هوشمند، قوانین ضدپولشویی را به ‌صورت خودکار اجرا می‌کند. در پروژه چین-اندونزی موسوم به "دو کشور، دو پارک"، بانک صنعتی چین توانست نخستین پرداخت برون‌مرزی را تنها در ۸ ثانیه انجام دهد، که صد برابر سریع‌تر از سامانه‌های سنتی بود. این مزیت عملکردی باعث شده تاکنون ۲۳ بانک مرکزی در جهان به آزمایش‌های پل ارزی دیجیتال بپیوندند. در این میان، تاجران انرژی خاورمیانه نیز با استفاده از این سیستم، هزینه‌های تسویه‌حساب خود را تا ۷۵ درصد کاهش داده‌اند.

فراتر از مزیت‌های فنی، آنچه این نظام پرداخت را راهبردی می‌سازد، پیوند آن با پروژه‌های کلان سیاست خارجی چین است. Renminbi دیجیتال نه‌ تنها ابزار پرداخت، بلکه حامل فناوری در پروژه‌های مرتبط با "کمربند و جاده" است. برای مثال، در پروژه راه‌آهن چین-لائوس و قطار سریع‌السیر جاکارتا-باندونگ، پرداخت‌های دیجیتال با ناوبری ماهواره‌ای بیدو (BeiDou) و ارتباطات کوانتومی ادغام شده‌اند تا بستری مستقل، سریع، امن و قابل‌ردگیری برای تسویه‌حساب‌های فرامرزی ایجاد کنند. ناوبری بیدو، سیستم موقعیت‌یابی ماهواره‌ای چین مشابه GPSآمریکا، به ‌عنوان بخشی از استقلال فناورانه چین توسعه یافته و در کنار فناوری بلاک‌چین، چارچوبی برای آنچه چین "جاده ابریشم دیجیتال" می‌نامد، فراهم کرده است.

امروزه، بیش از ۸۷ درصد کشورهای جهان اعلام کرده‌اند که سامانه‌های مالی‌شان با Renminbi دیجیتال سازگار شده‌اند و حجم تراکنش‌های بین‌المللی این ارز از مرز ۱.۲ تریلیون دلار گذشته است. در شرایطی که آمریکا همچنان درگیر بحث‌های سیاسی پیرامون تهدید ارزهای دیجیتال برای سلطه دلار است، چین زیرساخت دیجیتال پرداخت جهانی‌اش را در سکوت، در بیش از ۲۰۰ کشور مستقر کرده است.

ابعاد پنهان انقلاب RMB دیجیتال، از ذخایر ارزی تا بازار انرژی

تحولی که Renminbi دیجیتال در نظام پرداخت جهانی رقم زده، تنها به بُعد فناوری یا سرعت تراکنش محدود نمی‌شود. واقعیت آن است که این تحول، در حال ایجاد یک نظم پولی موازی است که نه تنها ابزار پرداخت، بلکه ابزار قدرت ژئوپولیتیکی تلقی می‌شود. چین با هوشمندی، پروژه RMB دیجیتال را نه در تقابل آشکار با دلار، بلکه در جایگزینی تدریجی آن در نقاط کلیدی اقتصاد جهانی پیش می‌برد.

یکی از مهم‌ترین پیامدهای این روند، تغییر در سبد ذخایر ارزی کشورهای جهان است. در حالی که برای چند دهه دلار آمریکا سهمی بالای ۶۰ درصدی در ذخایر بانک‌های مرکزی داشت، به ‌تدریج کشورهایی مانند مالزی، سنگاپور، تایلند و اندونزی بخشی از ذخایر خود را به Renminbi اختصاص داده‌اند. ورود Renminbi دیجیتال به سبد ذخایر ارزی به‌ معنای افزایش پذیرش جهانی و تقویت ثبات ارزش آن است. نکته قابل‌توجه آنکه ارزهای دیجیتال با ماهیت شفاف‌تر، قابلیت حسابرسی بیشتر و ریسک پایین‌تری از نظر تقلب و پولشویی در مبادلات رسمی دارند، که این خود می‌تواند رغبت بانک‌های مرکزی برای نگهداری آنها را افزایش دهد.

از سوی دیگر، نقش Renminbi دیجیتال در بازار انرژی نیز قابل‌چشم‌پوشی نیست. در حالی که دلار آمریکا به‌ صورت سنتی ارز مرجع در معاملات نفت و گاز بوده است، برخی کشورها مانند امارات، عربستان و روسیه در کنار چین در حال مذاکره یا آزمون پرداخت‌های انرژی به ارزهای جایگزین از جمله Renminbi هستند. این روند، اگر به سطح گسترده‌تری برسد، می‌تواند بنیان سیستم "پترو-دلار" را که یکی از پایه‌های سلطه دلار در دهه‌های اخیر بوده، تضعیف کند. تجربه نخستین تسویه نفتی بین تایلند و چین با استفاده از Renminbi دیجیتال، تنها یک نمونه از آغاز این تغییر ساختاری است.

یکی دیگر از ابعاد مهم، تلاش چین برای استانداردسازی فناوری‌های مالی در سطح جهانی است. با طراحی و عرضه Renminbi دیجیتال، چین اکنون استانداردهای خاصی در زمینه امنیت شبکه، رمزنگاری، کنترل مرکزی هوشمند و تطابق با قوانین داخلی ایجاد کرده که بسیاری از کشورها برای پیوستن به این اکوسیستم، باید با آن هماهنگ شوند. این یعنی افزایش نفوذ غیرمستقیم چین در سیاست‌گذاری مالی سایر کشورها، بدون نیاز به اعمال قدرت سیاسی مستقیم. در کنار همه این موارد، ماهیت غیرقابل تحریم سیستم دیجیتال RMB، یکی از جذاب‌ترین ویژگی‌های آن برای کشورهایی مانند ایران است که تحت فشارهای سیاسی یا اقتصادی قرار دارند. برخلاف سیستم‌های تحت کنترل غرب مانند سوئیفت، در شبکه Renminbi دیجیتال هیچ نقطه متمرکزی برای کنترل یا مسدودسازی جریان مالی وجود ندارد، زیرا این زیرساخت بر مبنای دفتر کل‌های توزیع‌شده (Distributed Ledger Technology) کار می‌کند. از اینرو، استفاده از آن در تجارت بین‌المللی، امکان مقاوم‌سازی اقتصاد کشورها در برابر فشارهای خارجی را به ‌طور چشمگیری افزایش می‌دهد.

در پی این مسائل، پروژه Renminbi دیجیتال را نمی‌توان صرفاً یک ابزار مدرن پرداخت تلقی کرد. این پروژه، در حال تبدیل‌شدن به بخش مهمی از زیرساخت استراتژیک نظم مالی قرن ۲۱ است، نظمی که در آن دلار، اگرچه همچنان نقش خواهد داشت، اما دیگر بازیگر یگانه و انحصاری نخواهد بود. کشورهایی مانند ایران اگر به ‌موقع و هوشمندانه در این مسیر گام بردارند، می‌توانند نه ‌تنها از فشار تحریم‌ها عبور کنند، بلکه بخشی از معماری آینده مالی جهان را نیز شکل دهند. در این میان، پرسشی حیاتی برای ایران مطرح می‌شود. در مواجهه با این تغییر بنیادین، چه باید کرد؟ تحریم‌های بانکی، قطع ارتباط با سیستم‌های دلاری و محدودیت‌های تعامل مالی جهانی، ایران را در موقعیتی قرار داده که فرصت حضور در چنین تحولاتی، از یک انتخاب به یک ضرورت استراتژیک بدل شده است. اما باید در نظر داشت که ضرورت ورود به این عرصه نباید مانع از بررسی ابعاد مختلف و آثار جانبی این پدیده باشد.

شاید بتوان گفت برای بهره‌برداری مؤثر از فرصت Renminbi دیجیتال، ایران نیاز به یک راهبرد سه‌لایه دارد:

۱. به‌روزرسانی زیرساخت‌های بانکی و فناورانه کشور جهت پشتیبانی از تراکنش‌های بلاک‌چینی، دفترکل توزیع‌شده و پرداخت‌های آنی
۲. تقویت روابط اقتصادی هدفمند با چین و دیگر کشورهای عضو پل ارزی دیجیتال و انعقاد توافق‌نامه‌های تسویه دوجانبه
۳. تدوین چارچوب قانونی مشخص برای استفاده از ارزهای دیجیتال در تجارت خارجی و بانکداری داخلی، همراه با آموزش و ارتقاء سواد مالی دیجیتال برای مخاطبان بانکی و بازرگانان

احتمالا ایجاد مراکز تسویه ارزی تخصصی با RMB دیجیتال در داخل کشور می‌تواند نخستین گام عملی باشد. این مراکز، نه تنها به شرکت‌های ایرانی اجازه می‌دهند در سیستم پرداخت دیجیتال بین‌المللی مشارکت کنند، بلکه به بانک‌های ایرانی امکان اتصال به اکوسیستم جدید پرداخت را می‌دهند، بدون آنکه به زیرساخت‌های تحریم‌شده وابسته باشند. از سوی دیگر، فرصت‌هایی همچون کاهش هزینه واردات انرژی، تجهیزات صنعتی و مواد اولیه از کشورهای آسیایی و خاورمیانه با استفاده از RMB دیجیتال می‌تواند بخشی از فشارهای ارزی را از اقتصاد ایران بردارد. در مجموع می‌توان گفتRenminbi دیجیتال، دیگر فقط یک ابزار پرداخت نیست، بلکه ابزار بازنویسی ساختار نظم مالی جهانی است. در ساختاری که چین بر پایه فناوری، سرعت، امنیت و استقلال بنا نهاده، استفاده از دفتر کل توزیع‌شده، ناوبری مستقل، و الگوریتم‌های قابل‌بررسی، نه تنها وابستگی به دلار را کاهش داده، بلکه اعتماد فنی و سیاسی جدیدی ایجاد کرده است. برای ایران، مشارکت در این تحولات جهانی، نه ‌فقط امکان فرار از محدودیت‌های موجود، بلکه گامی مهم در جهت بازسازی اقتدار مالی ملی خواهد بود. در این مسیر، کشورهایی که تنها نظاره‌گر این تحولات باشند، ناگزیر از پذیرش قواعد بازی خواهند شد، اما آنها که به‌ موقع و هوشمند وارد میدان شوند، می‌توانند بخشی از معماران نظم مالی آینده باشند.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha