طی هفتههای اخیر خبرهای مربوط به مکانیزم ماشه و بازگشت قطعنامههای سازمان ملل، مسئله اول فضای رسانهای و افکارعمومی بوده است. کشورهای غربی طرف مذاکره در توافق اتمی، در سال دهم برجام به بهانه نقض تعهدات، قطعنامههایی که اجرای آنها به مدت ۱۰ سال تعلیق شده بودند را مجددا به مرحله اجرا درآوردند. مفاد این قطعنامهها، اعمال محدودیت در فروش قطعات با قابلیت استفاده در صنعت هستهای، اعمال تحریم علیه برخی افراد و نهادهای مرتبط با صنعت هستهای و همچنین اعمال محدودیت در حوزه تجارت سلاح است.
بررسی مفاد قطعنامههای یاد شده نشان میدهد تقریبا هیچ تحریم جدیدی به تحریمهای کنونی اعمالی علیه کشور اضافه نخواهد شد. حتی روسیه و چین به عنوان دو عضو از ۵ عضو دائم شورای امنیت، بر غیرقانونی بودن بازگشت این قطعنامهها تاکید و اعلام کردند که مفاد این قطعنامهها را اجرا نخواهند کرد.
با این همه، دستگاه رسانهای غرب تلاش میکند تاثیر اجرای مکانیزم ماشه بر اقتصاد ایران را بسیار فراتر از واقعیت نشان دهد. کشورهای غربی به خوبی از این موضوع آگاهند که صرف بازگشت قطعنامهها، تاثیر چندانی بر اقتصاد ایران نخواهد داشت. بر همین اساس نیز تلاش میکنند با تزریق ترس به جامعه ایران و تحریک انتظارات، مردم را به سمت رفتارهای هیجانی سوق داده تا از این طریق، اقتصاد و بازارهای مختلف کشور دچار التهاب و بیثباتی شود. در واقع طرف مقابل تلاش میکند تا تاثیر حداقلی قطعنامهها را از طریق فضاسازی رسانه ای و اثرگذاری بر رفتار جامعه ایرانی، به بالاترین حد ممکن برساند. در چنین شرایطی، آگاهی جامعه از این واقعیات میتواند برنامه آنها را خنثی کرده و مانع اثرپذیری اقتصاد از این رویداد شود.
تمرکز کشورهای غربی بر متاثر کردن اقتصاد ایران از طریق تحریک انتظارات، مسئولیتهای خاصی برای دستگاههای سیاستگذار اقتصادی برای مهار انتظارات ایجاد میکند. بر همین اساس، بانک مرکزی طی هفتههای اخیر به روشهای مختلف تلاش کرده تا در چارچوب سیاست ارتباطی، مانع از کنترل خارج شدن انتظارات شود. سیاستگذار پولی همچنین با اجرای طرح پیشفروش سکه، ضمن جمعآوری نقدینگی سرگردان، نگرانیهای تورمی جامعه را برطرف کرده و از این طریق، مانع شعلهور شدن انتظارات شده است.
گذشته از همه این موارد، شواهد موجود از شبکههای اجتماعی و همچنین واقعیتهای میدانی، نشان میدهد بیشتر مردم نسبت به فضاسازیهای رسانهای دشمن آگاه بوده و تاثیر چندانی از تبلیغات و وحشتآفرینیهای آنان نپذیرفتهاند. هرچند اجرای مکانیسم ماشه، اثراتی را بر اقتصاد ایران خواهد داشت، اما بانک مرکزی به عنوان نهاد سیاستگذار در حوزه بازار ارز و پولی کشور، تمام تلاش خود را در استفاده از ابزارهای بهینه کنترل بر بازارها به کار گرفته تا از این طریق مانع از اثرگذاری بالای انتظارات منفی بر نرخها و در نتیجه هیجانی شدن بازارها شود، از آنسو نیز این هشدار برای خریداران و معاملهگران بازارهای ارز و طلا و به ویژه گروههای غیرحرفه ای نیز وجود دارد که در صورت انجام هرگونه رفتار هیجانی، قطعا در معرض زیان و از دست رفتن منابع مالی خود قرار خواهند گرفت. بازارهای ایران طی دورههای اخیر، بارها دچار تنش قیمتی و جهش یکباره نرخها شده و در نهایت بانک مرکزی توانسته است با اقداماتی، کنترل نرخها را در بازار به دست گیرد، اینبار نیز تلاشها و اقدامات در این راستا دنبال میشود و ریزش مجدد نرخها، دور از انتظار نیست.
نظر شما