جمعه ۱۴ شهریور ۱۴۰۴ - ۱۹:۰۵
هدف آمریکا از ورود به پروژه زنگزور چیست؟

یکی از اهداف اصلی واشنگتن در ورود به پروژه کریدور زنگزور، کاستن از نفوذ ایران و روسیه در شبکه‌های ترانزیتی قفقاز جنوبی است.

در پرونده پژوهشی "ایران، ایالات متحده و معمای زنگزور" به سراغ بررسی علل، چگونگی، انگیزه و نحوه ورود ایالات متحده به پروژه استراتژیک کریدور زنگزور رفته و اثرات حضور پُررنگ آمریکا در این منطقه بر امنیت مالی، تجاری و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران را تبیین مینماییم.

کاهش وابستگی منطقه به مسیرهای ترانزیتی تحت کنترل ایران و روسیه

یکی از اهداف اصلی واشنگتن در ورود به پروژه کریدور زنگزور، کاستن از نفوذ ایران و روسیه در شبکه‌های ترانزیتی قفقاز جنوبی است. این کریدور در صورت بهره‌برداری کامل، می‌تواند مسیر جایگزینی برای انتقال کالا و انرژی ایجاد کند که بدون عبور از خاک ایران یا روسیه، ارتباط شرق و غرب را برقرار می‌سازد. این امر در چارچوب راهبرد «تنوع‌بخشی مسیرهای حیاتی» آمریکا قابل تحلیل است که در دهه‌های اخیر در برابر مسکو و تهران پیگیری شده است. حمایت از ترکیه و جمهوری آذربایجان در پروژه زنگزور، بخشی از سیاست آمریکا برای تقویت متحدانش در برابر فشار روسیه و ایران محسوب می‌شود. واشنگتن به‌خوبی می‌داند که ایجاد پیوند مستقیم زمینی بین ترکیه و آذربایجان، می‌تواند بلوک ژئوپلیتیکی ترکی–آذری را به وزنه‌ای موثر در منطقه تبدیل کند که همسو با منافع آمریکا حرکت می‌کند.

کنترل غیرمستقیم مسیرهای تجاری و انرژی

اگرچه آمریکا رسماً مخالف توسعه همکاری‌های اقتصادی اروپا با شرق نیست، اما کنترل بر مسیرهای ترانزیتی و انرژی به واشنگتن امکان می‌دهد جریان‌های تجاری را تحت نظر داشته باشد و در مواقع لازم، اهرم فشار اقتصادی علیه رقبا ایجاد کند. کریدور زنگزور، با اتصال حوزه دریای خزر به بازار اروپا، به یک ابزار بالقوه برای اعمال این نفوذ تبدیل می‌شود. حمله روسیه به اوکراین و تحریم‌های گسترده غرب علیه مسکو، مسیرهای سنتی ترانزیت از خاک روسیه را با مشکلات جدی مواجه کرده است. در این شرایط، آمریکا به دنبال حمایت از مسیرهای جایگزین است که بتوانند نیازهای انرژی و تجاری اروپا را بدون وابستگی به روسیه تامین کنند. کریدور زنگزور یکی از گزینه‌های استراتژیک در این سناریو محسوب می‌شود.

استفاده از فضای تنش میان ارمنستان و روسیه برای تغییر موازنه

پس از جنگ قره‌باغ دوم، روابط ارمنستان و روسیه وارد مرحله‌ای از بی‌اعتمادی شده است. ایروان از حمایت ناکافی مسکو در برابر فشار آذربایجان ناراضی است و این شکاف، فرصتی برای نفوذ آمریکا فراهم کرده است. واشنگتن با بهره‌گیری از این وضعیت، سعی دارد نقش خود را به ‌عنوان میانجی و شریک اقتصادی جایگزین در منطقه تقویت کند. اتحادیه اروپا به ‌شدت به مسیرهای امن و پایدار برای واردات انرژی و کالا نیاز دارد. آمریکا با ورود به پروژه زنگزور، نه تنها منافع مستقیم اقتصادی خود را دنبال می‌کند، بلکه با هم‌پیمانان اروپایی خود در کاهش خطرات ژئوپلیتیکی ناشی از وابستگی به مسیرهای روسیه و ایران همکاری می‌کند.

بهره‌گیری از ابزارهای دیپلماتیک و میانجیگری چندجانبه

آمریکا با استفاده از سازمان‌های بین‌المللی و مجامع دیپلماتیک مانند «گروه مینسک» یا مذاکرات مستقیم سه‌جانبه، سعی کرده جایگاه خود را به‌ عنوان یک میانجی مشروع در مناقشات قفقاز جنوبی تثبیت کند. این حضور دیپلماتیک، بستری برای ورود اقتصادی و امنیتی فراهم کرده است. واشنگتن می‌تواند از نهادهایی چون «سازمان توسعه بین‌المللی ایالات متحده» (USAID) یا بانک‌های سرمایه‌گذاری بین‌المللی برای تامین بودجه و اجرای پروژه‌های مرتبط با کریدور استفاده کند. این سرمایه‌گذاری‌ها به ‌ظاهر با اهداف توسعه‌ای انجام می‌شود، اما در عمل، ساختار نفوذ اقتصادی و سیاسی آمریکا را در منطقه گسترش می‌دهد. ورود شرکت‌های آمریکایی در حوزه حمل‌ونقل، انرژی و فناوری اطلاعات به پروژه زنگزور، به واشنگتن امکان می‌دهد حضور خود را به شکلی پایدار و غیرمستقیم تثبیت کند. این حضور بخش خصوصی، در بسیاری از موارد، مکمل حضور سیاسی و نظامی دولت آمریکاست.

افزایش حساسیت روسیه به حضور واشنگتن در منطقه

ورود آمریکا به یک پروژه زیرساختی با اهمیت ژئوپلیتیکی بالا، می‌تواند از دید مسکو به ‌عنوان اقدامی خصمانه تلقی شود. روسیه همواره قفقاز جنوبی را حیاط خلوت استراتژیک خود می‌دانسته و هرگونه نفوذ غرب در این منطقه را تهدیدی برای امنیت ملی‌اش تلقی می‌کند. برای ایران، بهره‌برداری از کریدور زنگزور توسط آمریکا می‌تواند به کاهش نقش تهران در معادلات ترانزیتی شرق–غرب و تضعیف مسیرهای جایگزین مانند کریدور شمال–جنوب منجر شود. علاوه بر آن، حضور آمریکا در نزدیکی مرزهای شمالی ایران، تبعات امنیتی و اقتصادی قابل توجهی خواهد داشت. حضور آمریکا می‌تواند ترکیه و آذربایجان را در مذاکرات با ارمنستان دست بالا بدهد و به ایجاد یک محور منطقه‌ای تحت حمایت غرب منجر شود. این محور می‌تواند بر سیاست‌های اقتصادی، امنیتی و حتی نظامی منطقه تاثیرگذار باشد.

کاهش سهم ایران در بازار ترانزیت منطقه‌ای

ایران از دیرباز به‌عنوان شاهراه ترانزیتی منطقه شمال–جنوب و شرق–غرب نقش کلیدی در ترانزیت کالاهای انرژی و غیرانرژی ایفا کرده است. درآمدهای ترانزیتی ایران شامل عوارض حمل‌ونقل، خدمات لجستیکی و سرمایه‌گذاری‌های مرتبط با توسعه زیرساخت‌های حمل‌ونقل، بخش مهمی از منابع ارزی کشور را تشکیل می‌دهند. بهره‌برداری آمریکا از کریدور زنگزور به‌ عنوان مسیری جایگزین که تحت کنترل مستقیم واشنگتن است، باعث انتقال حجم قابل‌توجهی از جریان ترانزیت منطقه‌ای از مسیر ایران به این کریدور جدید خواهد شد. این جابه‌جایی سهم بازار، مستقیماً منجر به کاهش درآمدهای ارزی ایران شده و تاثیر منفی بر بودجه عمومی کشور خواهد داشت. موقعیت استراتژیک ایران به عنوان گذرگاه اتصال جغرافیایی میان آسیا و اروپا مزیت رقابتی مهمی در حوزه ترانزیت محسوب می‌شود. توسعه کریدور زنگزور که امکان ترانزیت بدون عبور از خاک ایران را فراهم می‌کند، موجب تضعیف این مزیت شده و ایران را از موقعیت تسهیل‌گری ترانزیت و کسب درآمدهای ناشی از آن محروم می‌کند. علاوه بر این، کاهش ترانزیت از مسیر ایران ممکن است باعث کاهش جذابیت سرمایه‌گذاری‌های زیرساختی و لجستیکی در داخل کشور شود که به‌نوبه خود کاهش کیفیت و کمیت خدمات ترانزیتی را به همراه دارد.

جابه‌جایی مسیرهای ترانزیتی به کریدور زنگزور، به تغییرات ساختاری در الگوهای تجاری منجر خواهد شد. کشورهایی که پیش‌تر از مسیر ایران عبور می‌کردند، برای بهره‌مندی از مزایای این مسیر کوتاه‌تر و تحت حمایت آمریکا، تمایل به انتقال جریان کالاهای خود خواهند داشت. این روند، نه تنها باعث کاهش درآمدهای مستقیم ایران از ترانزیت خواهد شد، بلکه به افت فعالیت‌های اقتصادی مرتبط با حمل‌ونقل، صنایع لجستیکی و بخش‌های فرعی همچون بازارهای کاری در حوزه‌های حمل‌ونقل منجر می‌شود که در نهایت می‌تواند رشد اقتصادی و اشتغال در این بخش‌ها را محدود کند.

آسیب‌پذیری اقتصاد ایران در برابر تحریم‌ها

با کنترل آمریکا بر کریدور زنگزور، بخش مهمی از مسیرهای ترانزیتی منطقه تحت نفوذ غرب قرار می‌گیرد. این کنترل به آمریکا امکان می‌دهد تا در صورت تشدید تحریم‌ها یا فشارهای ژئوپلیتیکی، جریان کالا و انرژی به یا از ایران را مختل کند. افزایش وابستگی ایران به مسیرهای ترانزیتی خارج از کنترل خود، آسیب‌پذیری اقتصاد کشور را نسبت به مداخلات خارجی افزایش می‌دهد و فضای اجرایی ایران را در سیاست‌های اقتصادی محدود می‌سازد. با توجه به کاهش جذابیت مسیرهای ترانزیتی داخل ایران، سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی در حوزه زیرساخت‌های حمل‌ونقل و لجستیکی دلسرد خواهند شد. کاهش سرمایه‌گذاری‌ها به معنی کند شدن توسعه پروژه‌های مهم حمل‌ونقل ریلی، جاده‌ای و بندری است که در بلندمدت می‌تواند موجب کاهش ظرفیت ترانزیت کالا و انرژی ایران شود و در نتیجه، امنیت اقتصادی کشور را به مخاطره اندازد. درآمدهای ترانزیتی یکی از منابع مهم تامین ارز در کشور محسوب می‌شوند. کاهش این درآمدها موجب کاهش ذخایر ارزی دولت و بانک مرکزی خواهد شد که در شرایط تحریم و محدودیت‌های اقتصادی، فشار مضاعفی بر ثبات بازار ارز ایجاد می‌کند. کاهش ذخایر ارزی و افزایش نوسانات نرخ ارز، هزینه‌های واردات و تولید داخل را افزایش داده و به کاهش رفاه عمومی و افزایش تورم منجر می‌شود. ورود مستقیم آمریکا به پروژه کریدور زنگزور، مستلزم حضور نیروها و زیرساخت‌های امنیتی و اطلاعاتی در نزدیکی مرزهای شمالی ایران است. این حضور می‌تواند به شکل‌گیری پایگاه‌های نظارتی، شنود و عملیات اطلاعاتی گسترده منجر شود که امنیت ملی ایران را به‌شدت تهدید می‌کند. کنترل این کریدور امکان اعمال فشارهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی مستقیم بر تهران را فراهم می‌آورد.

تضعیف نفوذ و جایگاه ژئوپلیتیکی ایران در قفقاز و اوراسیا

کریدور زنگزور، به‌ عنوان راهبردی مهم برای اتصال مناطق قفقاز به بازارهای جهانی، در صورتی که تحت نفوذ آمریکا قرار گیرد، جایگاه ایران را به‌عنوان بازیگر کلیدی منطقه‌ای در معادلات ترانزیتی و اقتصادی کاهش می‌دهد. این موضوع باعث کاهش نفوذ تهران در مناسبات منطقه‌ای و تضعیف قدرت چانه‌زنی سیاسی آن در مقابل بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای می‌شود. بهره‌برداری آمریکا از کریدور زنگزور، موجب تقویت محور ترکیه، آذربایجان و غرب می‌شود که به عنوان رقیب ژئوپلیتیکی ایران در منطقه عمل می‌کند. این محور با دست بالا گرفتن در معادلات منطقه‌ای، می‌تواند فشارهای امنیتی و سیاسی بر ایران را افزایش دهد و محدودیت‌های بیشتری را در سیاست خارجی و داخلی ایران ایجاد کند. ایران با استفاده از ظرفیت دیپلماتیک و همکاری‌های منطقه‌ای می‌تواند نقش خود را در شبکه‌های ترانزیتی حفظ کند. توسعه همکاری‌های حمل‌ونقلی و امنیتی با روسیه و ارمنستان، توسعه مسیرهای جایگزین مانند کریدور شمال–جنوب و افزایش سرمایه‌گذاری مشترک می‌تواند فشار بر ایران را کاهش دهد. ایران باید استراتژی‌های توسعه زیرساختی خود را بازنگری و با تمرکز بر پایداری، افزایش کیفیت و تنوع مسیرهای حمل‌ونقل داخلی، زمینه‌های کاهش وابستگی به مسیرهای خارجی تحت کنترل رقیب را فراهم آورد. سرمایه‌گذاری در بنادر جنوب کشور، توسعه شبکه ریلی و جاده‌ای داخلی و هوشمندسازی لجستیک از مهم‌ترین اقدامات لازم است.

تقویت دیپلماسی اقتصادی برای جذب سرمایه

با بهبود فضای کسب‌وکار و تقویت دیپلماسی اقتصادی، ایران می‌تواند زمینه جذب سرمایه‌گذاری‌های خارجی، به ویژه از کشورهایی که در برابر فشارهای غرب مقاومت می‌کنند، فراهم کند. همکاری‌های اقتصادی با چین، هند و روسیه از جمله مسیرهایی است که می‌تواند جایگزین مناسبی برای کاهش تاثیرات منفی بهره‌برداری کریدور زنگزور توسط آمریکا باشد.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha