سه‌شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۵:۴۳
کتاب "رسانه‌ها و بحران‌های مالی" منتشر شد

رسانه‌های آمریکایی در روایت بحران مالی ۲۰۰۸ از چارچوب‌هایی استفاده کردند که برخلاف انتظار، گفتمان بازار آزاد را تقویت می‌کرد. یکی از محوری‌ترین انتقادات کوکس به رسانه‌ها، بی‌توجهی به وظیفه سنتی آنها به ‌عنوان "دیده‌بان عمومی" است.

بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸، نقطه عطفی در تاریخ اقتصادی و رسانه‌ای جهان بود. میلیاردها دلار دارایی بر باد رفت، بانک‌ها ورشکست شدند و میلیون‌ها انسان در سراسر جهان آسیب دیدند. در این میان، سوال مهمی در سطح افکارعمومی و نخبگان مطرح شد و آن هم این بود که رسانه‌ها کجا بودند؟ چرا هشدار ندادند؟ چرا بحران را پیش‌بینی نکردند؟ و مهم‌تر از آن، چگونه به آن واکنش نشان دادند؟

آدام کوکس، نویسنده، استاد دانشگاه و پژوهشگر ارتباطات، در کتاب تحلیلی خود با عنوان News Media and the Financial Crisis با ترجمه فارسی رسانه‌ها و بحران‌های مالی، دقیقاً به همین پرسش‌ها پرداخته است. این کتاب، تحلیلی است بین‌رشته‌ای از عملکرد رسانه‌های جریان اصلی (به ‌ویژه در ایالات متحده آمریکا) پیش و پس از بحران مالی ۲۰۰۸، و روشی که آنها در چارچوب‌بندی (Framing) اخبار، به تثبیت گفتمان اقتصادی خاصی کمک کردند.

رسانه‌ها ناظر خاموش یا تشویق‌کننده بحران؟

یکی از محوری‌ترین انتقادات کوکس به رسانه‌ها، بی‌توجهی به وظیفه سنتی آنها به ‌عنوان "دیده‌بان عمومی" است. او می‌پرسد چرا رسانه‌هایی مانند نیویورک تایمز و واشنگتن پست نتوانستند نشانه‌های بحران را پیش‌بینی کنند؟ آیا تنها به ‌دلیل ناآگاهی بود یا عاملی عمیق‌تر، مانند ایدئولوژی نهفته در گفتمان اقتصادی مسلط، در میان بود؟

کوکس با ارجاع به مدل "لیدرهای تشویق‌کننده"، معتقد است که بسیاری از روزنامه‌نگاران اقتصادی، نه‌ تنها بی‌طرف نبودند، بلکه ناخواسته به تبلیغ گفتمان بازار آزاد کمک کردند، همان دیدگاهی که بحران را پدید آورد. به بیان دیگر، رسانه‌ها به ‌جای نقد، تبدیل به بازتاب‌دهنده قدرت شدند.

چارچوب‌بندی بحران و روایت از منظر بازار آزاد

یکی از مفاهیم کلیدی در این کتاب، "چارچوب‌بندی" یا Framing است. چارچوب‌بندی یعنی نحوه انتخاب، تاکید و سازمان‌دهی عناصر خبری برای شکل دادن به واقعیت در ذهن مخاطب. کوکس نشان می‌دهد که رسانه‌های آمریکایی در روایت بحران مالی ۲۰۰۸ از چارچوب‌هایی استفاده کردند که برخلاف انتظار، گفتمان بازار آزاد را تقویت می‌کرد. برای مثال، پس از بحران، رسانه‌ها به‌ جای تمرکز بر ریشه‌های سیستمی و نهادینه بحران (مانند سیاست‌های نئولیبرالی، فساد رتبه‌بندی اعتباری، یا deregulation)، بیشتر بر مسئولیت فردی و ناتوانی دولت در مدیریت اقتصاد تمرکز کردند. در نتیجه، روایت غالب از بحران، چیزی شبیه "اشتباه فردی بانکداران" بود، نه شکست ساختاری اقتصاد آزاد.

غیبت تحلیل‌های ریشه‌ای و ضعف ساختاری رسانه‌ها

نویسنده معتقد است که ضعف رسانه‌ها تنها به ایدئولوژی خلاصه نمی‌شود، بلکه ناشی از کاستی‌های ساختاری نیز هست. بسیاری از خبرنگاران اقتصادی فاقد دانش عمیق در حوزه‌های مالی، بانکی و اقتصاد کلان بودند. آنها درک دقیقی از مفاهیمی مانند وام‌های پُرریسک، ریسک سیستماتیک، مشتقات مالی و ساختارهای بازار سرمایه نداشتند. افزون بر این، فشارهای اقتصادی و تجاری بر رسانه‌ها، به ‌ویژه وابستگی مالی به آگهی‌دهندگان بزرگ مانند بانک‌ها موجب شد که انگیزه‌ای برای تحلیل‌های انتقادی وجود نداشته باشد. روابط نزدیک میان خبرنگاران اقتصادی و منابع مالی نیز استقلال حرفه‌ای آنها را تضعیف کرد.

جای خالی رسانه‌ها در تنظیم‌گری اقتصادی

یکی از بخش‌های مهم کتاب، به ارزیابی پوشش رسانه‌ای در دوران پس از بحران و به ‌ویژه در دوره تنظیم‌گری مجدد بازار می‌پردازد. کوکس معتقد است رسانه‌ها می‌توانستند در مسیر شفاف‌سازی و آگاهی‌بخشی درباره ضرورت تدوین قوانین سخت‌گیرانه‌تر مالی نقش‌آفرینی کنند، اما در عمل چنین نشد. برای نمونه، در بررسی سرمقاله‌ها و گزارش‌های تحلیلی دو روزنامه بزرگ آمریکا، نویسنده نشان می‌دهد که این رسانه‌ها حتی پس از بحران نیز در استفاده از منابع اطلاعاتی، چارچوب‌های تحلیل و نحوه اولویت‌دهی به موضوعات، همچنان از دیدگاهی محافظه‌کارانه و نزدیک به گفتمان نئولیبرالی بهره می‌بردند. به عبارت دیگر، تغییر پارادایم اتفاق نیفتاد.

پارادایم‌ها و قدرت آنها در رسانه

کوکس به سنت فکری توماس کوهن و مفهوم "پارادایم" در علوم اجتماعی اشاره می‌کند. او توضیح می‌دهد که بحران مالی ۲۰۰۸ می‌توانست فرصتی برای تغییر پارادایم حاکم بر روزنامه‌نگاری اقتصادی باشد، اما چنین نشد. رسانه‌ها همچنان با دیدگاه پیشین به تفسیر واقعیت ادامه دادند. او می‌نویسد: "پارادایم بازار آزاد، نه ‌تنها در سیاست‌گذاری بلکه در گفتمان رسانه‌ای نیز مسلط باقی ماند. روزنامه‌نگاران حتی زمانی که به ظاهر نقد می‌کردند، در چارچوب همان پارادایم تحلیل می‌کردند".

رسانه‌های مستقل و راه آینده

در فصل پایانی، کوکس با نگاهی به آینده، پیشنهادهایی برای اصلاح ساختار رسانه‌های اقتصادی ارائه می‌دهد:

آموزش بین‌رشته‌ای روزنامه‌نگاران اقتصادی با تمرکز بر اقتصاد کلان و نظریه‌های بحران

تقویت استقلال تحریریه از منافع اقتصادی بخش خصوصی

حمایت از رسانه‌های عمومی، دانشگاهی و غیردولتی برای تولید گزارش‌های تحقیقی عمیق

استفاده از شاخص‌های عدالت اجتماعی و پایداری مالی در ارزیابی سیاست‌ها، به‌جای صرفاً کارایی بازار

او هشدار می‌دهد که در دوران پساکرونا و رکودهای احتمالی آینده، نبود رسانه‌های آگاه و مستقل می‌تواند دموکراسی‌های مدرن را به خطر بیاندازد.

رسانه، آگاهی یا بحران؟

کتاب "رسانه‌ها و بحران‌های مالی" فقط یک تحلیل از عملکرد رسانه‌ها در بحران ۲۰۰۸ نیست، بلکه تاملی است در ماهیت روزنامه‌نگاری اقتصادی، رابطه آن با قدرت و ضرورت اصلاح نهادهای رسانه‌ای در جهان مدرن. آدام کوکس با رویکردی تحلیلی، شواهد روش‌مند و زبان آکادمیک، نشان می‌دهد که چگونه رسانه‌ها می‌توانند هم به‌ عنوان عامل بازتولید بحران و هم به‌ عنوان فرصت‌ساز تغییر عمل کنند. در نهایت، این کتاب پیامی روشن دارد: اگر می‌خواهیم در جهانی پیچیده و پُرتلاطم زندگی کنیم، به رسانه‌هایی مستقل، باسواد و متعهد نیاز داریم، رسانه‌هایی که نه فقط واقعیت را بازتاب دهند، بلکه آن را تفسیر، نقد و گاه بازسازی کنند.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha