پنجشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۱۷
اثر اخبار سیاسی بر نوسانات بازار ارز کاهش یافت

عضو هیات‌ علمی دانشگاه تربیت‌ مدرس با اشاره به اثر اخبار سیاسی بر نرخ ارز، افزود: اهمیت حیاتی انتظارات در بازار ارز از آنجا ناشی می‌شود که این بازار از طریق پدیده "گذر نرخ ارز"، تاثیر گسترده‌ای بر تمامی متغیرهای کلان اقتصادی، به‌ ویژه تورم، می‌گذارد.

حسن حیدری- عضو هیات‌ علمی دانشگاه تربیت‌ مدرس: هرچند قریب به اتفاق اندیشمندان حوزه اقتصاد، اثرگذاری انتظارات بر رفتارها و تغییرات اقتصادی را تایید کرده‌اند، اما به نظر می‌رسد، گاهی تفسیر این پدیده در بین سیاست‌گذاران و نیز فضای عمومی کشور، دچار خطا و انحراف می‌شود. از اینرو، می‌بینیم که نوع نگاه و برخورد محافل علمی، رسانه‌ها و سیاست‌مداران به این پدیده، به نحو متفاوتی با یکدیگر شکل می‌گیرد. این کژبینی، باعث می‌شود که برخی اوقات راهکارها و رهیافت‌های سیاستی نیز با اشتباه روبه‌رو شوند. به عبارتی دیگر، با وجود پیچیدگی‌های زیادی که در مقوله انتظارات وجود دارد، می‌توان آن را به یک مفهوم ساده و قابل‌فهم تبدیل کرد، اما تفسیر نادرست این مفهوم، ممکن است به تصمیم‌گیری‌های نادرست و به‌تبع آن نتایج غلط منجر شود. از اینرو، در این نوشتار سعی داریم تا از طریق بازتعریف مبانی نظری موجود در بحث انتظارات اقتصادی و بررسی مجدد فرآیند توسعه آن، به خوانندگان کمک کنیم تا به بینش و قضاوت صحیح‌تری در این زمینه دست یابند. در این راستا، ابتدا به دنبال ریشه‌یابی خاستگاه فکری انتظارات در اقتصاد می‌رویم و دوره‌های گذار تئوری‌ها از الگوی انتظارات تطبیقی به عقلایی را مورد بررسی قرار می‌دهیم.

از طرفی، همچنان که فهم درست ماهیت نظری انتظارات برای اندیشمندان این حوزه امری لازم و ضروری است، شناسایی و فهم درست نحوه ارتباط و اثرگذاری این متغیر بر بازارها نیز بسیار حائز اهمیت است، بنابراین در این نوشتار به واسطه بررسی ارتباط انتظارات و بازار ارز، به دنبال نحوه تبیین ارتباط انتظارات با بازارها خواهیم بود. در همین راستا در بخش بعدی نوشتار از مطالب گفته شده، پیشنهادات سیاسی گفته خواهد شد.

مروری بر مبانی نظری انتظارات: از بینش‌ها تا واقعیت

بررسی تاریخی مکتوبات اقتصادی ثابت می‌کند که مبحث انتظارات و نقش آن در علم اقتصاد، موضوع جدیدی نیست و اندیشمندان حوزه اقتصاد از دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی، مفاهیم مرتبط با انتظارات را مورد توجه قرار داده‌اند. این مفاهیم در مکتوبات به‌جامانده از اندیشمندانی چون پیگو، هیکس و کینز نمایان است. در این میان معروف‌ترین نظریات مطرح شده مربوط به کینز است که به ‌عنوان خاستگاه اصلی ورود انتظارات به بسیاری از شاخه‌ها و گرایش‌های اقتصاد محسوب می‌شود. در واقع می‌توان گفت بسیاری از مباحث امروز مانند حباب قیمتی در بازارهای مالی، رفتار هیجانی و سایر بحث‌هایی که در اقتصاد رفتاری مطرح می‌شود، از نظریات کینز ریشه گرفته است. وی در زمان حیات خود نظریه خوی حیوانی را مطرح کرد که چگونگی تصمیم‌گیری مالی افراد را توصیف می‌کند. کینز همچنین به واقعه‌هایی چون موج‌های خوش‌بینی و بدبینی و سطح اثر آنها بر فعالیت‌های اقتصادی نیز اشاره می‌کند. با وجود سابقه قدیمی موضوع انتظارات در اقتصاد، بحث مدل‌سازی انتظارات، مسئله‌ای است که عمدتاً از دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی مطرح شده است. به ‌طور مشخص، الگوهایی که در ادامه تحت عناوین انتظارات تطبیقی و عقلایی مطرح شدند، اصولاً اقداماتی در جهت مدل‌سازی انتظارات بودند و از این طریق سعی شد تا متغیر انتظارات نیز به معادلات اقتصادی وارد شود.

اولین گام‌ها در مدل‌سازی انتظارات، فرموله کردن آن به ‌صورت انتظارات تطبیقی است. آنچه معمولاً در تعاریف انتظارات تطبیقی بیان می‌شود این است که عوامل اقتصادی بر اساس تجربیات و داده‌های گذشته تصمیم‌گیری می‌کنند. به این صورت که افراد از تجربیات گذشته برای پیش‌بینی و تفسیر روند متغیرهای مختلف مانند قیمت‌ها، نرخ بهره و دیگر عوامل اقتصادی استفاده می‌کنند. این رویکرد به‌ عنوان یک رویکرد گذشته‌نگر محسوب می‌شود، اما بر اساس این تعریف سوالی که در ذهن افراد شکل می‌گیرد این است که چرا در مدل‌سازی انتظارات تطبیقی تنها به اطلاعات و تجربیات گذشته وزن داده می‌شود و به اطلاعات زمان حال توجهی نشده است؟

برخلاف باور شکل گرفته، ارائه‌دهندگان نظریات انتظارات تطبیقی هیچ‌گاه نسبت به اثر اطلاعات حال و شرایط محیطی غافل نبوده‌اند، اما در آن زمان محدودیت‌های مدل‌سازی در اقتصاد، باعث شده بود که فروض، تنها بر اساس اطلاعات گذشته‌نگر تعیین و تبیین شوند. در واقع، در اوایل تاریخچه مدل‌سازی اقتصادی، تکنیک‌ها و داده‌های در دسترس، به ‌اندازه کافی پیشرفت نداشتند که با استفاده از آنها بتوان به تمام جوانب مقوله انتظارات در مدل‌ها پرداخت. به‌ عنوان‌ مثال، مدل‌سازی در اقتصادسنجی سری زمانی به ‌اندازه کافی پیشرفت نداشتند تا از داده‌های گذشته و حال به‌ صورت جامع استفاده کنند، بنابراین در آن زمان چارچوب‌های انتظارات تطبیقی بر اساس ابزارهای در دسترس مدل‌سازی شده و فروض آن تنها به دلیل محدودیت ابزار، به بخش گذشته‌نگر مقوله انتظارات اکتفا کرد.

با این توضیح، بحث انتظارات عقلایی با نگاهی انتقادی به انتظارات تطبیقی و بحث‌های مشابه آن مطرح می‌شود و بیان می‌کند که اطلاعات به ‌عنوان یک دارایی ارزشمند و مهم در تصمیم‌گیری‌ها استفاده می‌شوند. لذا افراد حتی اگر پدیده‌ای را تجربه نکرده باشند، ولی اطلاعاتی در مورد آن پدیده در دسترس داشته باشند، آن را به محاسبات خود وارد می‌کنند. به‌ عبارت ‌دیگر، این موضوع نشان می‌دهد که انتظارات فقط به تجربیات گذشته محدود نشده و تمام اطلاعات حال و آینده نیز در محاسبات فردی در نظر گرفته می‌شوند. در واقع، انتظارات عقلایی بر اساس نوع ادراک و دانش افراد، می‌تواند برای هر فرد متفاوت باشد. در نگرش انتظارات عقلایی، افراد از همه اطلاعات در دسترس خود (مانند حس، دانش، نگاه و قضاوتی که در مورد کارکرد مکانیسم‌های اقتصادی دارند) استفاده کرده و آنها را به ‌عنوان متغیری مهم در شکل‌گیری متغیرهای اقتصادی در نظر می‌گیرند. به ‌عبارت ‌دیگر، افراد به‌ طور ناخودآگاه، با این الگوی ذهنی به‌ گونه‌ای رفتار اقتصادی خود را تنظیم می‌کنند که گویی مدلی در ذهن خود دارند و انتظارات را بر اساس مدل ذهنی خود شکل می‌دهند. در اینجا مطرح می‌شود که افراد، نسبت به سازوکار محیط (اقتصادی) اطراف خود، دارای درک بوده و به ‌اصطلاح بر اساس یک مدل اقتصادی نانوشته رفتار می‌کنند. برای مثال، شواهد نشان می‌دهد که در ایران، اگر یک خبر بد در خصوص کاهش رشد اقتصادی منتشر شود، معمولاً افراد به بازار ارز مراجعه می‌کنند و تقاضا در این بازار افزایش می‌یابد. تفسیر ساده‌ای از رابطه موجود میان انتشار خبر بد در مورد کاهش رشد اقتصادی و تصمیم به خرید ارز، این است که افراد معتقدند اگر رشد اقتصادی کاهش یابد، اقتصاد تضعیف‌شده و موجب کسری در بودجه دولت می‌شود و احتمالاً مشکلات تامین مالی به وجود می‌آید. از اینرو، افراد احتمال می‌دهند که تورم بیشتر خواهد شد و بر این اساس، در صدد حفظ قدرت خرید خود در مقابل تورم آینده برآیند. به عبارتی دیگر، برای اینکه تورم انتظاری خود را پوشش دهند، به بازار ارز مراجعه کرده و یا اقدام به خرید دارایی‌های فیزیکی مانند طلا می‌کنند. افراد این سازوکار و محاسبات را به ‌صورت رسمی بر روی کاغذ نمی‌آورند، اما در واقعیت، ذهن آنها این مفهوم را تداعی و ترسیم می‌کند.

در واقع، در تبیین موضوع انتظارات لازم است که به دو گزاره اصلی توجه شود: اولین گزاره این است که اطلاعات، نقش اساسی در تصمیم‌گیری افراد ایفا می‌کنند. افراد ارزش زیادی را به این اطلاعات می‌دهند و آنها را در فرآیند تصمیم‌گیری خود لحاظ می‌کنند. افراد به تاثیرگذاری اطلاعات بر آینده اعتقاد دارند، حتی اگر این اطلاعات تجربه نشده باشند بنابراین، اهمیت اطلاعات در تصمیم‌گیری بسیار بالاست.

دومین گزاره مربوط به احساس یا درک (Intuition) افراد از اقتصاد است که بیان می‌کند افراد چگونه به اقتصاد می‌نگرند و چگونه فرآیند اقتصادی را در ذهن خود مدل‌سازی می‌کنند. در حقیقت، افراد به‌ نوعی رفتار می‌کنند که گویی بهینه‌سازی در ذهن خود انجام می‌دهند. به‌ عنوان ‌مثال، افراد زمانی که بین مصرف و پس‌انداز تصمیم می‌گیرند، در ذهن خودشان یک برآورد از درآمد بلندمدت خود دارند که به‌ عنوان درآمد انتظاری شناخته می‌شود. افراد برآوردی از این درآمد انتظاری را در نظر می‌گیرند و بر اساس آن تصمیم‌گیری می‌کنند که چقدر باید مصرف و چقدر باید پس‌انداز کنند.

از مهم‌ترین مفاهیم در نظریه انتظارات عقلایی آن است که افراد به ‌صورت منظم یا سیستماتیک خطا نمی‌کنند. در واقع، اگر افراد به‌ صورت سیستماتیک خطا انجام دهند این بدان معنا که اگرچه یک نظمی وجود دارد، ولی افراد از خطای خود به ‌عنوان یک اطلاعات مفید در تصمیم‌گیری‌های خود استفاده نمی‌کنند. در این نظریه مطرح می‌شود که خطا قطعاً وجود دارد، اما حتی اگر افراد در تصمیم‌گیری‌های خود دچار اشتباه شوند، این خطاها کاملاً تصادفی بوده و لذا اطلاعات موجود هیچ همبستگی با خطاها ندارند. به این معنا که خطاها سیستماتیک و منظم نیستند، زیرا افراد در صورتی که نظمی در خطاهای خود ببینند، از آن در شکل‌گیری انتظارات آینده استفاده می‌کنند، لذا هر آنچه در جزء خطا قرار گیرد، اطلاعات نظام‌مندی را شامل نمی‌شود و کاملاً تصادفی خواهد بود. به بیان دیگر، تمام اطلاعات مفید در متغیرهای توضیحی آمده یا خواهند آمد. به بیان دیگر، برای مدل‌سازی پدیده‌های اقتصادی از طریق مدل‌های اقتصاد سنجی، معمولاً یک جزء خطا حاصل می‌شود. این خطا در واقع با متغیرهای توضیحی دیگر هیچ ارتباطی ندارد و مستقل از آنها است. اگر این خطاها اطلاعات مفیدی در خود داشته باشند، قبلاً در متغیرهای توضیحی لحاظ شده‌اند. این نوع از مدل‌سازی‌ها نمایانگر ایده اصلی نظریه انتظارات عقلایی هستند که بر اساس آن می‌توان گفت، افراد و جوامع اقتصادی به‌ صورت منظم و نظام‌مند خطا نمی‌کنند. به ‌عنوان ‌مثال، فرض کنید که یک تیرانداز با اسلحه‌ای تمرین می‌کند و پس از چند بار تیراندازی متوجه می‌شود که میزان دقت در هدف‌گیری حدود چند سانتی‌متر اختلاف دارد. اکنون او ممکن است بررسی کند که آیا مشکل فنی در تفنگ وجود دارد و یا خودش عملکرد اشتباهی دارد. کسب این اطلاعات برای او مفید بوده و ممکن است از آنها در شلیک‌های بعدی خود استفاده کند. در واقع، این مثال توضیح می‌دهد که افراد در ارزیابی عملکرد اقتصادی خود از اشتباهات گذشته درس می‌گیرند و از آنها جهت بهبود عملکرد خود بهره می‌برند.

این مفهوم در تاریخ بشر و صفات انسان هوشمند تنیده شده است. به ‌عنوان ‌مثال آبراهام لینکلن رئیس‌جمهور آمریکا در قرن ۱۹ میلادی می‌گوید: "برخی از مردم را می‌توان برای همیشه فریب داد. همه مردم را نیز می‌توان برای مدت اندکی فریب داد، اما نمی‌توان همه مردم را برای همیشه فریب داد." این عبارت بیان می‌کند که افراد جامعه دارای توانایی‌ها و استعداد روحی بالایی هستند که می‌توانند از اشتباهات گذشته خود درس بگیرند و آن اشتباهات را به‌ مرور و طی زمان تصحیح کنند.

در مدل‌های اقتصادی نیز این مفهوم به‌ عنوان انتظارات بدون تورش مطرح می‌شود. به ‌عبارت ‌دیگر، مدل‌های مبتنی بر انتظارات عقلایی فرض می‌کنند که مجموع تصمیمات جامعه بدون تورش است. با این حال، این مباحث در تضاد با نظر برخی از پژوهشگران ایرانی قرار می‌گیرد که می‌گویند انتظارات افراد در ایران بیشتر گذشته‌نگر است یا انتظارات عقلایی در جامعه ایران کاربرد ندارد. بر اساس این پیش‌زمینه، قاعدتاً پیشنهادات سیاستی آنها نیز بسیار متفاوت ارائه می‌شود. در واقع به نظر می‌رسد، این نتیجه‌گیری ناشی از این باشد که افراد مفهوم و درک صحیحی از نظریه انتظارات عقلایی ندارند که این امر موجب می‌شود، حتی پیشنهادات سیاستی نیز با انحراف زیادی از واقعیت روبه‌رو شود.

می‌توان ادعا کرد که در حال حاضر گرایش و رشته‌ای در اقتصاد وجود ندارد که انتظارات عقلایی در آن کاربرد نداشته باشد. این نظریه در بخش‌های مختلف سیاست‌گذاری، اقتصاد مالی (نظریه بازارهای کارا که در ارزش‌گذاری دارایی مورد استفاده قرار می‌گیرد)، نظریه برابری نرخ‌های بهره، نظریه پولی تراز پرداخت‌ها که برای محاسبه نرخ برابری ارز استفاده می‌شود و بسیاری دیگر از مباحث، انتظارات عقلایی به عنوان یک متغیر مهم و تعیین‌کننده شناخته می‌شود. به ‌طور خاص، طراحی سیاست‌ها موضوعی است که متاثر از انتظارات عقلایی در اقتصاد کلان است. در این زمینه مدلی که توسط لوکاس مطرح شد بیان می‌دارد که اگر بانک مرکزی وارد یک بازی با مردم شود و یک سیاست تاثیرگذار را به ‌صورت غافلگیرانه اعمال کند (به ‌عنوان مثال یک مدل سیاستی اجرا شود که تورم را به مقدار مشخصی افزایش دهد که بیشتر از انتظارات تورمی افراد جامعه است) مردم به‌ سرعت این موضوع را در تصمیم‌گیری‌های خود لحاظ کرده و در دوره بعد اشتباهات محاسباتی خود را تصحیح می‌کنند، بنابراین مردم با تصحیح اطلاعات و تطبیق انتظارات خود با تغییرات ایجاد شده، موجب می‌شوند که بازی غافلگیری کردن مردم توسط سیاست‌ها به‌ صورت پیوسته ممکن نباشد. بر این اساس، سیاست‌ها تنها زمانی تاثیرگذار خواهند بود که غافل‌گیری مردم رخ دهد، اما مردم نیز به‌ طور دائمی و پیوسته غافلگیر نمی‌شوند، چون از خطاهای خود در شکل‌گیری انتظارات درس می‌گیرند.

این گزاره مشتمل بر دیدگاهی است که در بحث انتظارات عقلایی مطرح می‌شود و ارتباط بین شهرت سیاست‌گذار و تاثیر آن در تحقق سیاست‌ها را برجسته می‌کند. در این دیدگاه، شهرت بانک مرکزی به ‌ویژه در زمینه دخالت در بازار ارز، از اهمیت بسزایی برخوردار است. به ‌عبارت ‌دیگر، بانک مرکزی برای ورود به بازار و اعمال دخالت نیاز به شهرت و مقبولیت دارد. حتی اعلامیه‌ها و اخباری که بانک مرکزی منتشر می‌کند نیز ممکن است پیش از ورود واقعی وی به بازار، باعث آرامش یا بی‌ثباتی در بازار شود. وقتی بانک مرکزی از شهرت کافی برخوردار نباشد، اعلامیه‌ها و اقدامات آن ممکن است تاثیرگذاری کمتری داشته باشند. در واقع، مردم به اقدامات و عملکرد بانک مرکزی در گذشته و حال توجه می‌کنند و انتظارات خود را بر اساس عملکرد واقعی سیاست‌گذار شکل می‌دهند. این امر به‌ وضوح نشان می‌دهد که هزینه‌های دخالت در بازار ارز چقدر مهم است و چگونه می‌تواند تاثیرگذاری آن را تعیین کند. از اینرو، بانک مرکزی باید به‌ عنوان یک نهاد قابل اعتماد شناخته شود و توانایی اجرای سیاست‌ها و تاثیرگذاری در بازار را داشته باشد تا انتظارات مردم را به‌ خوبی مدیریت کرده و هزینه‌های دخالت در بازار را کاهش دهد.

نگاهی بر بازار ارز ایران و نقش انتظارات در آن

حال می‌توان مقوله انتظارات را در بازار ارز ایران نیز مورد بررسی و سنجش قرار داد. نمودار (۱) نرخ ارز بازار غیررسمی و تاثیر آن بر شکل‌گیری انتظارات تورمی را نشان می‌دهد. به ‌طور کلی از ابتدای سال ۱۴۰۲ روند قیمت دلار تا حدودی کاهشی بوده است. البته طی این مدت نرخ دلار نوسانات زیادی را نیز تجربه کرده که بر بازارهای مختلف نیز تاثیرگذار بوده است. به ‌طور کلی قیمت دلار در ۷ ماهه نخست سال ۱۴۰۲، نوسانات محدودی در منطقه قیمتی ۴۸ تا ۵۱ هزار تومانی داشت. با وجود اینکه از ابتدای سال‌جاری تاکنون علامت‌های سیاسی بسیاری بازارهای مالی را احاطه کرده بود، اما قیمت دلار همچنان در روندی خنثی نوسان داشت و اثر اخبار چندان چشمگیر نبود تا به بازار ارز جهت بدهد. در این میان نبایستی از تلاش‌های بانک مرکزی در جهت آزادسازی پول‌های بلوکه شده ایران در سایر کشورها نیز غافل شد. در ایران، اطلاعات رسمی در مورد تورم انتظاری و یا نرخ ارز انتظاری وجود ندارد. لذا در اینجا از حباب قیمت سکه به‌ عنوان معیاری برای تورم انتظاری استفاده می‌کنیم. البته بخشی از حباب سکه، به صرفه‌ ریسک و امنیت آن مربوط می‌شود. اما بخش عمده این موضوع مرتبط با مقوله انتظارات است. افرادی که سکه خریداری می‌کنند، بین سکه و طلای آب‌شده و یا طلای بدون اجرت تفاوت قائل هستند. سکه دارای قدرت نقدشوندگی بسیار بالایی بوده و عملاً به‌ عنوان یک دارایی کاملاً رقیب برای ارز محسوب می‌شود. در فرآیند خرید سکه افراد در ذهن خود قیمت دلار در آینده را محاسبه می‌کنند. در برخی مواقع، به ‌طور مثال زمانی که دلار به ۵۰ هزار تومان می‌رسد، مشاهده می‌شود که سکه با یک حباب قیمتی، نسبت به نرخ جاری دلار در بازار معامله می‌شود، گویی دلاری که سکه طلا با آن معامله می‌شود قیمت بالاتری دارد. هرچند این حباب گاهی ممکن است منفی شود و همیشه لزوماً مثبت نیست. اما بعضی اوقات سکه، با دلاری گران‌تر از بازار معامله می‌شود؛ بنابراین روند نوسانات حباب سکه می‌تواند نرخ انتظاری دلار را به ما نشان دهد.

اثر اخبار سیاسی بر نوسانات بازار ارز کاهش یافت

نمودار ۱: روند نرخ ارز بازار غیررسمی (محور چپ) و حباب سکه بهار آزادی (محور راست)

در نمودار (۱)، منحنی تیره نمایانگر نرخ ارز بازار غیررسمی و منحنی کمرنگ نمایانگر حباب سکه بهار آزادی است. این نمودار نشان می‌دهد که ارتباط مثبت و معناداری بین حباب بازار سکه و نرخ ارز وجود دارد. محاسبات عددی میزان همبستگی بین این دو را ۶۲/۰ نشان می‌دهد. با وجود اینکه ممکن است مقایسه اولیه خام باشد، اما می‌توان گفت که این آمار ارتباط مثبت و معناداری بین بازار ارز و انتظارات تورمی را نشان می‌دهد. در سایر کشورها نیز مشابه این نتایج به دست آمده است. اهمیت این نتیجه در نحوه دخالت بانک مرکزی در بازار ارز است. دخالت بانک مرکزی در بازار ارز به ‌صورت یک روال متعارف انجام می‌شود و اهدافی از جمله پیشگیری از ایجاد حباب‌های نرخ ارز و تثبیت قیمت‌ها را دنبال می‌کند. باور بر این است که تحولات بازار ارز اثر بالایی در سایر بازارها دارد، چرا که اگر ثبات ارز از میان برود، تاثیر بزرگی بر بی‌ثباتی بازارهای دیگر خواهد داشت و اثر خود را در بخش‌های حقیقی اقتصاد نیز نشان خواهد داد.

بنابراین، بانک‌های مرکزی معمولاً تلاش می‌کنند که با دخالت‌های خود در بازار، آرامش و پایداری را در اقتصاد تضمین کنند. باید توجه داشت که هیچ بانک مرکزی در جهان نمی‌تواند روند بلندمدت بازار را تغییر دهد. برای مثال، اگر ارزش یک واحد پولی مانند دلار مقدار مشخصی باشد بانک مرکزی می‌تواند برای مدتی نرخ دلار را کمتر از این میزان ارزش‌گذاری کند.

اهمیت انتظارات در بازار ارز ناشی از تاثیرات بازار ارز بر سایر متغیرهای اقتصادی از جمله خودِ تورم است. نحوه شکل‌گیری انتظارات در بازار ارز بر تورم انتظاری نیز تاثیرگذار می‌شود، بنابراین انتظارات در بازار ارز عامل مهمی است که مدیریت آن در فرآیند کلی اقتصاد بسیار اهمیت دارد. ارتباط بین نرخ ارز و انتظارات از مسائل مهم و کلیدی در مباحث اقتصادی است. با این حال، برخی افراد مقوله انتظارات را در بازار ارز، امری روانی دانسته و آن را تابع وضعیت بنیادی بازار نمی‌دانند، اما به نظر می‌رسد این نگاه یک نوع کوچک کردن مسئله است.

برای درک بهتر، مقایسه بین قیمت سهام با ارز می‌تواند اهمیت انتظارات در بازار ارز و ارتباط آن با تورم را نشان دهد. مثلاً سهام یک شرکت را در نظر بگیرید که برای بسیاری از افراد اهمیت زیادی ندارد و تغییرات قیمت آن نهایتاً ثروت تعداد محدودی از سهام‌داران را تحت تاثیر قرار می‌دهد، اما وضعیت بازار ارز متفاوت است. نرخ ارز تاثیر گسترده‌ای بر تمامی بخش‌های مختلف اقتصادی دارد و لذا همه آحاد جامعه تغییرات آن را با دقت بررسی می‌کنند. به‌ عبارت ‌دیگر، نرخ ارز از توانایی اثرگذاری بر تمامی متغیرهای کلان اقتصادی برخوردار است. به این پدیده "گذر نرخ ارز" گفته می‌شود که نشان می‌دهد تغییرات نرخ ارز چطور بر قیمت کالاها و خدمات در اقتصاد تاثیرگذار است. از اینرو، بانک‌های مرکزی و دولت‌ها تلاش می‌کنند تا در سیاست‌های خود تاثیرات مختلفی که بر بازار ارز می‌گذارند را در نظر بگیرند. نکته مهم در اینجا این است که بازار ارز تنها شامل مشارکت‌کنندگان مستقیم در بازار نیست، بلکه اثراتی که معاملات سایر بازارها از بازار ارز می‌پذیرند نیز تماماً مدنظر قرار می‌گیرد. تمام افرادی که در معاملات خود به تحولات ارزی توجه می‌کنند، به‌ عنوان عوامل مشارکت‌کننده در بازار ارز در نظر گرفته می‌شوند. به‌ عنوان ‌مثال، هنگامی‌که یک فرد در معاملات خودرو به بازار ارز توجه می‌کند و زمانی که می‌بیند دلار در حال گران شدن است، خودروی خود را عرضه نمی‌کند، این فرد نیز در ذیل مشارکت‌کنندگان بازار ارز قرار می‌گیرد.

بررسی جریان علیت انتظارات و بازار ارز

برای بررسی رابطه انتظارات و بازار ارز می‌توان تقاضا را به دو دسته تقاضای مستقیم و تقاضای مشتق‌شده تفکیک کرد. به‌ عنوان ‌مثال، تقاضا برای بنزین به ‌عنوان یک تقاضای مشتق شده محسوب می‌شود، زیرا بنزین به‌ عنوان سوخت برای ماشین‌ها و وسایل نقلیه استفاده می‌شود و تقاضای اصلی مربوط به حمل‌ونقل و انجام کارهای روزمره است. به همین ترتیب، تقاضای مشتق شده برای ارز نیز به معنایی مشابه عمل می‌کند. در واقع، ارز برای افراد اهمیت مستقیمی ندارد، اما به ‌عنوان ابزاری برای انجام معاملات و تجارت بین‌المللی اهمیت پیدا می‌کند و تقاضای مشتقه برای آن ایجاد می‌شود. در بررسی علیت، بهتر است به جای تاکید بر تاثیر مستقیم یا غیرمستقیم، به مفهوم مکانیسم آن توجه شود. چرا که مفاهیم مستقیم و غیرمستقیم ممکن است توضیح کافی را ارائه ندهند. در واقع، در بررسی علیت، باید به دنبال شناخت مکانیسم‌هایی بود که باعث ارتباط بین متغیرها می‌شوند. می‌توان گفت که عواملی که تاثیرگذاری بر بازار ارز دارند، مانند انتظارات، سیاست‌های پولی و مالی، تحریم‌ها و حتی ذهنیت افراد که همگی به ‌اصطلاح شوک‌های برون‌زا نامیده می‌شوند، با یکدیگر نیز وابستگی دارند. مثلاً تصمیماتی که دولت در اقتصاد می‌گیرد و تحریم‌هایی که اعمال می‌شوند، تاثیرات خود را روی بازار ارز و عکس‌العمل افراد می‌گذارند. از طرفی نباید تصور کرد که بازار ارز تنها شامل مشارکت‌کنندگان مستقیم در بازار است. بسیاری از معاملات و تغییرات ارزی که در جامعه رخ می‌دهد، به‌ طور غیرمستقیم تاثیر خود را بر بازار ارز می‌گذارند. معاملات املاک و مستغلات، طلا، مواد خوراکی، اجاره و غیره تماماً تحت تاثیر تغییرات نرخ ارز قرار می‌گیرند و بر بازار ارز نیز تاثیر می‌گذارند، حتی اگر افراد مستقیماً به بازار ارز مراجعه نکنند. به‌ عنوان مثال، فرض کنید فردی یک خانه دارد و می‌خواهد آن را بفروشد. اگر احتمال افزایش قیمت دلار را بدهد، ممکن است عرضه خود را تا زمان مشخص شدن وضعیت دلار، متوقف کند. این فرد با تاخیر در عرضه خود، بر بازار اثرگذار خواهد بود، بنابراین، این واقعیت که تغییرات در بازار ارز تاثیرات گسترده‌ای دارد و از مسائل بنیادی نشات می‌گیرد، امری بسیار مهم است که باید به آن توجه کرد. لذا ضروری است که این تاثیرات نه ‌تنها به ‌عنوان امر روانی در نظر گرفته نشوند، بلکه توسط سیاست‌گذار به ‌عنوان یک جزء اساسی از اقتصاد تشخیص داده شوند.

پیشنهادات سیاستی

بر اساس آنچه گفته شد، بانک مرکزی در سیاست‌گذاری‌های خود برای ثبات در بازار ارز باید چند موضوع را مدنظر قرار دهد.

  1. افراد و کارگزاران اقتصادی با توجه به اعلامیه‌ها و دخالت‌های بانک مرکزی و نهادهای مالی، انتظارات خود را تعدیل می‌کنند، بنابراین موفقیت سیاست‌های بانک مرکزی و اثرپذیری آن در بازار ارز، به شهرت بانک مرکزی بسیار وابسته است. لذا بانک مرکزی باید از صدور پیوسته اعلامیه‌ها، به‌ ویژه اعلامیه‌هایی که ممکن است تاثیر مطلوبی بر انتظارات نداشته باشند، پرهیز نماید و تنها زمانی اعلامیه رسمی منتشر کند که قصد انجام یک عمل سیاستی دارد. در این صورت، افراد وزن بیشتری به این اعلامیه‌های رسمی می‌دهند و شهرت بانک مرکزی در نزد افراد ارتقاء می‌یابد.
  2. کسانی که به ‌عنوان سفته‌باز در بازار ارز مشغول به فعالیت هستند، جزء مهمی از بازار بوده و نباید این افراد در سیاست‌گذاری‌ها نادیده گرفته شوند. افرادی که به ‌عنوان سفته‌باز در بازار مشارکت می‌کنند، لزوماً افرادی که به‌ صورت مستقیم در بازار خریدوفروش می‌کنند نیستند. لذا سیاست‌گذاری‌هایی که به این بخش از بازار ارز توجهی ندارند، یا قصد نادیده گرفتن یا حذف این بخش از بازار را دارند، با شکست مواجه می‌شوند.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha