یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۰۶
بانک مرکزی برای گرفتن لایک تصمیم نمی‌گیرد

استاد دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا با اشاره به اینکه غفلت از پیوست رسانه‌ای، سیاست‌های بانک مرکزی را به شکست می‌کشاند، افزود: برای بانک‌های مرکزی مهم است که به خاطر دریافت "لایک‌های" مثبت از مردم تصمیم نگیرند.

پروفسور "کوین ریچاردز"، رئیس دانشکده علوم انسانی دانشگاه پنسیلوانیای آمریکا معتقد است که با توجه به مخاطرات اقتصادی موجود، به نظر می‌رسد که نه تنها بانک‌های مرکزی به یک سیاست رسانه‌ای نیاز دارند، بلکه باید به دقت نحوه ارائه و چارچوب‌بندی اطلاعات برای عموم نیز توجه داشته باشند. هفته‌نامه تازه‌های اقتصاد پیرامون نقش بانک مرکزی در سیاست‌گذاری‌های اقتصادی و همچنین اهمیت اطلاع‌رسانی اقدامات و انتقال روایت‌های درست به جامعه، با این استاد دانشگاه گفت‌وگویی داشته که در زیر می‌خوانیم:

با افزایش میزان ارتباطات در جهان، تاثیر رسانه‌ها بر افکار عمومی افزایش یافته است. آیا اساساً این افزایش وابستگی به اخبار خوب است یا بد؟

فناوری ارتباطات بر تاثیر افزایش یافته اشکال مختلف رسانه‌های سنتی و جدید وضعیت پیچیده‌ای را ایجاد می‌کند و رشد ارتباطات، سرعت و گسترش آن، ممکن است به عنوان یک پدیده مثبت تلقی شود. اطلاعات حیاتی، دانش، عبارات فرهنگی و دیگر اشکال منابع ممکن است به روش‌ها و در فواصل مختلف به اشتراک گذاشته شوند که ۵۰ سال پیش غیرقابل درک بوده است. این دسترسی به اطلاعات و منابع، پتانسیل توانمندسازی افراد و جوامع را در جهت خیر فراهم می‌کند. با این حال، توسعه سریع فناوری ارتباطات همچنین می‌تواند منجر به انتشار اطلاعات بد، توطئه‌ها و سایر ایده‌های بی‌اساس شود که می‌تواند اثرات مخربی بر مردم و جامعه داشته باشد. در چنین شرایطی، شخص متوجه می‌شود که اطلاعات خوب و بد ممکن است از طریق یک ابزار تکنولوژیک به اشتراک گذاشته شود. بر این اساس، باید در اعلام اشکال جدید فناوری ارتباطی که صرفاً بد یا خوب هستند، تردید کرد.

در عوض، باید کمتر در مورد خوب یا بد بودن فناوری ارتباطات فکر کرد، اما اینکه چگونه ارتباطات ممکن است تجربه، دریافت و درک اطلاعات را منطبق کند، موضوع مهمی است. به این معنا که اگر اطلاعات خوب و اطلاعات بد همیشه وجود داشته است، اشکال فناوری امروز چگونه تجربه ما را از اطلاعاتی که دریافت کرده‌ایم دگرگون می‌کند و چگونه می‌تواند بر افکار عمومی برای بهتر یا بدتر شدن تاثیر بگذارد؟ در یک سطح، می‌توان خطرات ناشی از چنین فناوری، خطرات ناشی از هک، تعقیب سایبری و انتشار هدفمند توطئه‌های بی‌اساس و اطلاعات غلط عمدی مضر را در نظر گرفت. خطری که این پدیده‌ها ایجاد کرده‌اند با تاثیرگذاری فناوری بر سرعت ارسال و دریافت اطلاعات تشدید می‌شود.

به عبارت دیگر، مسئله فقط اطلاعات ارسالی و آسیب احتمالی آن نیست، بلکه نحوه مصرف سریع اطلاعات ممکن است منجر به پاسخی غیرقابل فکر به آنچه دریافت شده است، شود. در جامعه‌ای که به دلیل فناوری سریع‌تر حرکت می‌کند، افراد زمان کمتری را صرف تامل در زندگی و تجربیات خود می‌کنند. مردم اطلاعات را بدون هضم آنچه دریافت کرده‌اند مصرف می‌کنند. مصرف‌کننده اطلاعات باید در نظر داشته باشد که این اطلاعات از کجا آمده است، آیا منطقی است، آیا دقیق است و سوالات دیگری در این زمینه. اما در عصر دیجیتال، جایی که ما تحت بمباران اطلاعات و سرفصل‌ها قرار می‌گیریم، فضای بازتاب و بررسی آنچه خوانده‌ایم یا شنیده‌ایم از بین می‌رود و در مقابل رویکرد متفکرانه‌تر به اطلاعاتی که دریافت می‌کنیم، منجر به واکنش موثرتری می‌شود. این جنبه‌ای از عصر دیجیتال است که فیلسوفی چون "بیونگ-چول هان" (Byung-Chul Han) در آثاری مانند In the Swarm: Digital Prospects به بررسی آن پرداخته است.

اساساً رسانه‌ها چه تاثیری بر تصمیم‌گیری‌های کل جامعه دارند؟ مشاهده می‌شود که این اثرات حتی بر تصمیمات فدرال رزرو، بانک مرکزی اروپا و نهادهای پولی مختلف کشورها نیز وجود دارد.

در شرایطی که فناوری معاصر، ما را در وضعیتی قرار داده است که اطلاعات بیشتری را با سرعت بیشتری مصرف می‌کنیم، در حالی که امکان اشتراک‌گذاری اطلاعات را به شیوه‌ای بی‌سابقه فراهم می‌کند و در موقعیتی قرار می‌گیریم که می‌تواند فاجعه‌بار باشد. فقط باید به همه‌گیری کووید-۱۹ نگاه کرد تا دید چگونه کشورها و مناطق مختلف تحت تاثیر انتشار اطلاعات بد، اطلاعات نادرست و تئوری‌های توطئه قرار گرفتند که منجر به مرگ‌های غیرضروری و بستری شدن در بیمارستان‌ها شد. علاوه بر این، دستورالعمل‌های تغییری که توسط نهادهایی مانند CDC ارائه می‌شد، اغلب منجر به سردرگمی بیشتر می‌شد، زیرا توضیحات به درستی به مردم ارائه نمی‌شد. اطلاعات نادرست می‌تواند جامعه را تحت تاثیر قرار دهد و به سرعت گسترش یابد، زمانی که صحبت از تصمیمات اقتصادی به میان می‌آید، به ویژه تصمیمات در موسسات بسیار تاثیرگذار مانند فدرال رزرو یا بانک مرکزی اروپا، به اشتراک‌گذاری اطلاعات باید با دقت مورد بررسی قرار گیرد و در عین حال به هر تلاش بالقوه برای فریب افکار عمومی با اطلاعات نادرست مخرب نیز باید توجه شود.

به این معنا که از یک سو، اگر تغییری در نرخ بهره یا سایر سیاست‌های اقتصادی حیاتی در پیش باشد، این اطلاعات نه تنها برای مسئولیت‌های قانونی و اخلاقی این موسسات، بلکه برای پیش‌بینی هرگونه وحشت یا هراس احتمالی باید محافظت شوند و همچنین واکنشی که این تصمیمات سیاستی ممکن است برای مردم داشته باشد، نیز باید مدنظر قرار گیرد.

البته این می‌تواند سیاست‌گذاران را در یک وضعیت مشکل‌ساز قرار دهد. آنها ممکن است نیاز به تغییر در یک سیاست برای رشد بلندمدت اقتصاد مورد نظر داشته باشند، اما در عین حال، ممکن است تردیدی برای تغییر سیاست وجود داشته باشد، به خصوص اگر این احساس وجود داشته باشد که تغییر سیاست بحث برانگیز خواهد شد. با وجود تخصص اقتصادی که ممکن است در یک تصمیم‌گیری سیاستی باشد، این تصمیم ممکن است در رابطه با نحوه دریافت بالقوه آن توسط مردم تجدیدنظر شود.

از سوی دیگر، نهادهای اقتصادی قدرتمند باید دائماً روی امنیت سایبری و سایر اشکال حفاظت از صحت اطلاعاتی که منتشر می‌کنند سرمایه‌گذاری کنند و در عین حال از هر کسی که بخواهد با ارائه اطلاعات مردم را فریب دهد، مقابله کنند و مردم را در برابر چنین اطلاعاتی محافظت کنند. در نتیجه، سیاست‌گذاران نه تنها باید تاثیر بالقوه اطلاعات دقیق را در نظر بگیرند، بلکه باید در برابر تولید عمدی اطلاعات نادرست و احتمال ارائه اطلاعات نادرست نیز رویکرد محافظتی داشته و توجه داشته باشند که چگونه هر یک از این پتانسیل‌ها می‌تواند تاثیر مخربی بر روی عموم مردم داشته باشد. با این حال، این لزوماً یک پدیده جدید در عصر دیجیتال نیست، زیرا بحران اقتصادی وجود داشته است، مانند سقوط بازار در سال ۱۹۸۹ که تحت تاثیر اشتراک‌گذاری اطلاعات نادرست بین رایانه‌ها قرار گرفت، و از قبل تهدیدی را پیش‌بینی می‌کرد.

اینکه نفوذ رسانه‌ها به تصمیمات کلان سیاست‌گذاران در همه حوزه‌ها به ویژه اقتصادی و پولی کشیده شده است را چگونه باید تفسیر کنیم؟

این یک پدیده نگران‌کننده و در عین حال ضروری است. تاثیر رسانه‌ها و در نظر گرفتن پتانسیل‌های ناشی از عصر دیجیتال ممکن است به وضعیتی منجر شود که در آن تصمیمات کلان به روشی که به طور سنتی در نظر گرفته می‌شد، مورد توجه قرار نگیرد. درک عمومی از طریق صفحه نمایش تلفن یا سایر ابزارها به یک موضوع مهم تبدیل می‌شود و ما می‌توانیم فعالیت موسساتی را از سرگرمی تا آموزش در این مسیر ببینیم. البته در زمینه‌ تولیدات سرگرمی و آموزشی، این می‌تواند منجر به ناامیدی مصرف‌کنندگان شود که محصولی را تجربه می‌کنند که با نحوه عرضه آن به بازار فاصله دارد. وقتی صحبت از سیاست‌های اقتصادی می شود، این مسئله می‌تواند عمیقاً مشکل‌ساز باشد. به عنوان مثال، اگر سیاست‌ها به منظور درک عمومی تدوین شوند، به جای در نظر گرفتن تاثیر این سیاست‌ها بر عموم مردم، وضعیت اقتصادی می‌تواند به سرعت بدتر شود. در جامعه‌ای که مبتنی بر دریافت "لایک" و "دیسلایک" توسط مصرف‌کنندگان است، برای بانک‌های مرکزی مهم است که به خاطر دریافت "لایک‌های" مثبت از مردم تصمیم نگیرند.

موضوع مهم این است که رسانه‌ها بر انتظارات جامعه تاثیر منفی می‌گذارند و اخبار می‌تواند سیاست کنترل تورم را به چالش بکشد. برای مدیریت این فضا چه باید کرد؟

تاثیر اخبار بر مردم مسائل پیچیده‌تری را مطرح می‌کند، همانطور که فناوری ارتباطات، سوالاتی را در مورد نقش موثر روزنامه‌نگاری و رسانه‌های خبری در جامعه ایجاد کرد. مانند نهادهای اصلی اقتصادی، رسانه‌های خبری و روزنامه‌نگاران نیز مسئولیت گزارش اطلاعات دقیق و حفظ استانداردهای اخلاقی را دارند که برای جلوگیری از انتشار اطلاعات نادرست و آسیب‌هایی که ممکن است ایجاد کند، حیاتی است. با این حال، با توسعه رسانه‌های دیجیتال، چالش‌های جدیدی به وجود می‌آید. در حالی که بیشتر روزنامه‌نگاران و رسانه‌های خبری ممکن است به استانداردها و شیوه‌های اخلاقی پایبند باشند که به کنترل انتشار اطلاعات دقیق کمک می‌کند، در عصر دیجیتال، شبیه‌سازی یک سایت خبری و انتشار هدفمند اطلاعات نادرست آسان است. بنابراین، رسانه‌های خبری باید بین استانداردهای سنتی و تهدیدهای جدید برای یکپارچگی حوزه فعالیت خود برنامه‌ریزی کنند.

در عین حال، رسانه‌های خبری می‌توانند ابزار ارزشمندی در ارزیابی انتقادی تصمیمات سیاست‌گذاری‌شده توسط نهادهای اقتصادی تاثیرگذار، ارائه کنند. در حالی که چنین گزارش‌هایی ممکن است بر واکنش مردم به یک تصمیم اقتصادی تاثیر منفی بگذارد، روزنامه‌نگاری انتقادی می‌تواند مقابله با قدرت موسسات مالی و تاثیر مستقیم آنها بر مردم باشد. اما نکته مهم این است که روزنامه‌نگاری باید با حقایق دقیق کار کند، حتی اگر این حقایق را به گونه‌ای تفسیر کند که ممکن است دیدگاهی انتقادی و منفی در مورد سیاست مورد نظر بیان کند. روزنامه‌نگاران باید در مسیر گزارش‌های دقیق حرکت کنند، اما همچنین باید در نظر بگیرند که چگونه اطلاعات و رویدادهایی را که گزارش می‌کنند به ‌گونه‌ای تنظیم کنند که برای عموم قابل درک باشد. در عین حال، روزنامه‌نگاران و رسانه‌های خبری، در حالی که تلاش می‌کنند اطلاعات را در دسترس قرار دهند، باید نسبت به تصمیم‌گیری درباره نحوه خواندن اطلاعات برای عموم هم احتیاط کنند.

با توجه به خطرات بالقوه، نه تنها مهم است که رسانه‌های خبری و موسسات اقتصادی بهترین شیوه‌ها را برای حوزه‌های مربوطه خود دنبال کنند، وجود موسسات یا سازمان‌هایی که بتوانند ارزیابی کنند که آیا این موسسات بهترین شیوه‌ها را برای امور خود دنبال می‌کنند یا خیر، نیز مهم است.

آیا باید کنترل رسانه‌ها و انتشار اخبار مثبت و صحیح را جزء روند اقدام بانک‌های مرکزی برای کنترل انتظارات تورمی در بازارها بدانیم؟ آیا بانک‌های مرکزی در این زمینه نیاز به سیاست رسانه‌ای دارند؟

این سوالات به برخی از مسائل دشوار اشاره می‌کند. از یک‌سو به تفاوت بین حقایق و تفسیر حقایق باز می‌گردد. بسیار مهم است که هم بانک مرکزی و هم منابع خبری اطلاعات دقیق را گزارش کنند. با این حال، نحوه تفسیر از این حقایق ممکن است متفاوت باشد. از یک طرف، یک بانک مرکزی یا موسسه مشابه باید تلاش کند دلیل اتخاذ تصمیم سیاست اقتصادی را مشخص کند و باید دقت زیادی برای ارائه این اطلاعات به مردم و توضیح اینکه چرا نیاز به تغییر سیاست است، انجام شود.

در عین حال، رسانه‌های خبری مسئولیت تجزیه و تحلیل این تصمیمات و تفسیر آنها را برای عموم دارند، حتی اگر ممکن است بر برداشت منفی از تغییر سیاست تاثیر بگذارد. سوال دشوار این است که تفسیر یک سیاست اقتصادی از طریق روزنامه‌نگاری مسئولانه چگونه است؟ به نظرم می‌رسد یک استاندارد اخلاقی برای حفظ استانداردهای روزنامه‌نگاری مورد نیاز است.

با این حال، با توجه به مخاطرات اقتصادی موجود، به نظر می‌رسد که نه تنها بانک‌های مرکزی به یک سیاست و پیوست رسانه‌ای نیاز دارند، بلکه باید به نحوه ارائه و چارچوب‌بندی اطلاعات برای عموم نیز توجه داشته باشند و آگاه باشند که چگونه رسانه‌ها ممکن است بر درک و دریافت مردم از اطلاعات، تفسیر یا تاثیر بگذارند. همچنین نیاز به فضایی وجود دارد که در آن روزنامه‌نگاران و سیاست‌گذاران اقتصادی بتوانند برای کار از طریق روشی معقول، نه تنها اطلاعات را به اشتراک بگذارند، بلکه در مورد سیاست‌ها به صورت سازنده بحث کنند، جایی که هر دو نهاد گرد هم می‌آیند تا نحوه بهترین رویکرد یا ارائه اطلاعات را به اشتراک عموم بگذارند. هم رسانه‌های خبری و هم نهادهای اقتصادی مسئولیت‌های بزرگی در قبال مردم دارند و هر دو حداقل باید اطلاعات دقیق را گزارش دهند و از مردم در برابر افراد یا نهادهایی که ممکن است بخواهند با انتشار اطلاعات نادرست به طور هدفمند آسیب وارد کنند، محافظت کنند. البته باید فضای سازنده‌ای وجود داشته باشد که در آن استدلال پشت تصمیم‌گیری‌های سیاستی مورد بحث و بررسی قرار گیرند و به سیاست‌گذاران و روزنامه‌نگاران اجازه داده شود تا نقش‌های حیاتی خود را برای جامعه حفظ کنند.

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha